دانلود دلنوشته‌ی گذر باد شرقی ⭐️

تو آن باد شرقی بودی، که آمدی، و دار و ندارم را به تاراج حضورت بردی… !خیالت جمع و سربسته، ندانستی تو با این دل چه‌ها کردی!چشم من خیره به چشم تو، صورتم، در معرض سیلیِ رقص آن جاده‌ی ابریشم! یک لحظه سکوت… ! باز هم این باد شرقی شده آن معنی این باور من؟!“یک ترک در قلب من افشانه زد، روزش بخیر… !”​چَشمان تو، آن دو کهکشان قیری‌اند؛ که لحظه به لحظه‌ی عمرم را، با فریاد، مجبور به نجات می‌کنند، از غرق شدن! لحظه‌ای آرام بگیر… دل‌تنگی که سر و ته ندارد… !​

***

رقص سماع تو برایم، همچو بارش آن بارانِ بهاری

بر درختان خشکیده‌ی جنگل‌زار دلم بود.

کاش من به‌جای بادِ شرقی، خرامیدن بلد بودم.

آن‌گاه، روزنه‌های سرک کشیده‌ی آفتاب را هم در آن جنگل تماشایی،

به تمنای حضورت، فرا می‌خواندم!​

***

نماز موهایت را اقامه کردم و

ذکر دل‌تنگی از تسبیح چَشمانت را به‌جای آوردم.

در مسلکِ من،

توبه حرام‌ست!

تا که فکرش از سرم پَر وا نکرده،

بروم توبه‌ای از توبه شکستن بکنم!​

***

گوشه چَشمی بر دلِ دیوانه‌ام زن،

که به یک لحظه نگاهت، تشنه‌ست.

عهد کرده با خود،

شکرانه‌ی یک لحظه حضورت،

نماز شکر و باران از برای چَشم‌های بی‌قرارم باشد!​

***

قامت شکراً الهی بست این جنگلِ دل!

رکوعِ پس از ذکر چشمانت را،

با سجده بر موهای افشانت،

و تسبیح سروِ قامتت

به اتمام رساندم.

این عبادت، پیشکشِ آن ثانیه‌ای،

که رحم بر دلِ دیوانه‌ام زد و زمان را نگهی داشت، تا از گذرت،

به حساب عمری، گرفتارتر بگردم… !​

 

دانلود دلنوشته‌ی گذر باد شرقی

 

دانلود دلنوشته‌ی گذر باد شرقی

 

 

 

نفست، مشک‌فشان بادِ صبای دلم بود.

کاش بادِ شرقی، هیچ‌کس را بیدار نمی‌کرد، تا

نوازشِ نسیمِ حضورت، در جنگلِ دلم،

انحصاری باشد… !​

***

سرو و چنار، در برابر قامتِ تو، سر فرو می‌آورند!

بادِ شرقی، برگه‌هایی از موهایت را

پیشکش دشمنان قلبم می‌کند!

آن تَرَکچه‌ی اول که بر دلم کاشتی…،

نهالی بود، یادت هست؟!

حال درختی تنومند شده، که با خانواده‌اش،

مانع از ورود همان بارانِ بهاری و

همان آفتاب و

همان نسیم صبح‌گاه،

بر جنگل دلم می‌شود!

“خزانی از راه خواهد رسید… !”​

***

دستی بجنبان!

تَرَکچه‌ی بزرگ، در صبح‌گاه،

که نظاره‌گر تو و بادِ شرقی بودم،

بذری در خاکسترِ دلم کاشت…

گفت کینه نامی‌ست مشهور!

خواهشاً باد ِ شرقی را بر این معرکه نفرست!

نمی‌خواهم که زمستان حال و هوایم،

بر شبنم چَشمانت،

برف تابستان را هَدیه کند… !​

***

نماز بارانی که برای چشم‌های بی‌قرارم خوانده بودم،

اجابت گشت!

البته هنوز در راه است،

تشنگان را با خود همراه می‌کند تا این عزادار طوفانی را به تماشا نِشینند!

او هم با بادِ شرقی نشست و برخاست کرده کرده که حال،

مجوزنامه‌ی اختلاط با تو را، قبل از شکستن از سنگ چوبیِ در گلویم،

صادر نمی‌کند!​

 

سخن نویسنده: این دلنوشته رو به مناسبت روز مادر تقدیم مادر عزیزم می‌کنم. اثری که بین تمامشون بیشتر از همه دوسش دارم.موضوع و محتوا از پیش تعیین شده بود و من یازده بهمن ماه نود و نه تصمیم به تقدیم این دلنوشته کردم. 

 

 

دلنوشته های عاشقانه یک رمان:

پیدا کردن رمان های بی نام

دلنوشته‌ی تمنای وجودت | M.N

دلنوشته‌ی خاطرات احساس | مریم سعادتمند

دانلود دلنوشته باشد برای بعد

5/5 - (1 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1389 روز پیش

بازدید :1758 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

دلنوشته‌ی گذر باد شرقی

نویسنده

فاطمه اسدی‌

ژانر

تگ: منتخب

طراح

MaeDew

تعداد صفحات

17

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 4 )


  1. Elham گفت:

    به شدت قشنگ تبریک

  2. Niyosha گفت:

    واقعاً دلنوشته‌ی زیباییه که روح رو آروم می‌کنه، تبریک به نویسنده♡.♡

  3. فاطمه اسدی گفت:

    باسلام. خیلی ممنون از سپردن نگاه زیباتون💫

  4. فاطمه اسدی گفت:

    باسلام. خیلی ممنونم نگاه‌های زیبا‌بینتون💫

افزودن نظر