دانلود رمان عشق به یک آلفا ⭐️

خلاصه رمان:

دانلود رمان تخیلی عشق به یک آلفا دختری به زلالی اب ..به زیبایی خورشید.سلن راد دختره مھربون ولی لجباز ..مردی مرموز ..دنیایش به تاریکی شب ….ساتکین اندرا مردی با دلی سنگی ولی مھربان.خب در ادامه سرنوشت این دوتا رو روبری ھم قرار میده واین دوتا عاشق ھم میشن اما با ورود برادر سلن که ھمه فکر میکردن مرده و توی رسیدن سلن به ساتکین وقفه میندازه .وایا سلن وساتکین به ھم میرسن چه کسی میدونه اینده چه چیزی براشون رقم زده

باصدای الارم گوشیم بیدار شدم یه نگاه به ساعت انداختم ۹بود از تختم بلند شدم وبه سمت سرویس اتاقم رفتم بعد از گرفتن یه دوش به

سمت کمدم رفتم یه دست لباس راحتی برداشتم وپوشیدم جلوی میز ارایشم نشستم وموھای قھوه ایم که تا کمرم میرسید رو خشک کردم

تو اینه به خودم نگاه کردم.

پوست سفید وصاف .چشمای سبز تیره .ابروھای ھشتی .دماغ کوچیک وقلمی .قدمم که ۱۷۵ بود وخدارو شکر لاغر بودم .

دست از انالیز صورتم برداشتم وبه سمت اشپزخونه رفتم …

من:مامان جون کجایی ؟

مامان:بیا دخترم تو اشپزخونه ام .

من:اومدم.

مامان:صبح بخیر دختر خوشگلم.

من:صبح توام بخیر مامان جونم .

مامان:بیا صبحونه بخور .

من:مامانی بابا نیست ؟؟

مامان:نه دخترم امروز بابات قرار داد داشت زود تر رفت.

من:اھان.

بعد خوردن صبحونه به سمت اتاقم رفتم اه …این روزا که دیگه مدرکمو گرفتم وتو خونه میمونم …..تصمیم گرفتم به نیلی زنگ بزنم .بعد دوبوق جواب داد.

نیلی:وای بیشعور چه عجب به من زنگ زدی ؟

 

دانلود رمان عشق به یک آلفا

 

دانلود رمان عشق به یک آلفا

 

دانلود رمان من:سلام نیلی مرسی خوبم تو خوبی؟نیلی :اومم …اره خوبم تو چی؟من:خوبم حوصلم سر رفته میای بریم بیرون؟؟

نیلی:باشه…کی میای دنبالم ؟؟من: ۵عصر خوبه؟نیلی:اره ..فعلا”. من:فعلا”.

بعداز حرف زدن با نیلی تصمیم گرفتم تا عصر کتاب بخونم ..

ساعت ۲ بود که به سمت اشپزخونه رفتم بوی قرمه سبزی مامان که به مشامم رسید ھوش از سرم برد .

تصمیم گرفتم کمی مامانو اذیت کنم از پشت به مامان نزدیک شدم وبغلش کردم .

مامان از ترس یه جیغ کشید وبه سمت من برگشت منم که از خنده داشتم میمردم .

مامان:دختره بی فکر نمیگی من سکته میکنم بی مامان میشی؟؟

من:خدا نکنه

مامان :حالا اشکال نداره بیا بغلم .

بعد از بغل کردن مامان بھش گفتم

من:مامان من ساعت ۵میخوام با نیلی برم بیرون اجازه میدی ؟؟

مامان :باشه …برو ولی مواظب باش.

من:باشه

مامان :حالا بدو کمک کن میزو بچینیم ..

من:چشم مامانی .

بعد از خوردن نھار به سمت اتاقم رفتم وکمدمو باز کردم ویه مانتوی پرنسسی خاکستری وشال وشلوار تنگ مشکی پوشیدم وکتونی ھای

ھولگرام مشکیو پوشیدم .

یه خط چشم کشیدم ویه رژ کالباسی پوستمم که سفید وصاف نیازی به کرم پودر نیست …..

بعد از برداشتن کیفم به طبقه پایین رفتم خونه ما دوبلکس بود ..

من:مامان من رفتم کاری نداری؟؟

مامان:نه دخترم فقط مواظب باش.

من: چشم مامان .

بعداز خداحافظی به سمت مازاراتی جیگرم رفتم وسوارش شدم وبه سمت خونه نیلی حرکت کردم بعد از رسیدن به خونه نیلی یه تک زدم که

بیاد بیرون .

 

 

رمان های پر مخاطب انجمن :

پیدا کردن رمان های بی نام

دانلود رمان مسیحای عشق

رمان خط بُطلان | فاطمه عبدالهی

رمان مرزهای بی‌قانون | marzieh-h

رمان پرواز کردن بال می‌خواهد | REIHANE_F

4.9/5 - (7 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1431 روز پیش

بازدید :20023 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

عشق به یک آلفا

نویسنده

زھرا .ن

ژانر

ترسناک. عاشقانه. غمگين .تخيلی

طراح

بلک استار

تعداد صفحات

175

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 12 )


  1. Elham گفت:

    واقعا به این میگید رمان؟
    طرف میگه پسر من عاشق دختر شما شده باباش میگه خب برید تو اتاق حرف بزنید😐
    خداوکیلی جدی اینا رو نوشتی یا ما رو مسخره کردی ؟

  2. Shah گفت:

    ببینید نمی‌خوام توهین کنم اما همین که دیدم نوشته مازراتی جیگرم کلا از خوندن پشیمون شدم😐

  3. ابوالفضل گفت:

    بازم یه رمان مزخرف دیگه خسته شدیم از بس رمان چرت دیدیم. رمانای بی کیفیتی که همش راجب رابطه های مضحک دختر و پسر و کپی از فیلمای مضحک ترکی

  4. Vida گفت:

    واقعا رمان ضعیفی بود. اصلا ارزش انتشار و وقت گذاشتن نداشت!

  5. ساها گفت:

    خیلی بد بود! قلمتو تقویت کن!!!

  6. سارینا گفت:

    افتظاحححححح

  7. نویسنده گفت:

    از کلاچمات خوبی استفاده نشده بود و جمله بندی ها خیلی ضعیف بود پارت های اول که خوندم . بهتر بود داستانو جدی تر پیش میبردی نه با مسخره بازی و لوس بازی

  8. هدی گفت:

    اصلا خوب نبود. پیشنهاد نمیشه

  9. حمید گفت:

    فقط مازاراتی😂😂😂😂😂کلا منصرف شدم😐😂

  10. نادی گفت:

    مضخرف بود خیلی

    • REZA_M گفت:

      سلام
      نمیشه با یک کلمه یک رمان را زیر سوال بود
      باید همیشه با توضیح و این که چرا خوب نیست بدید

  11. malfoy گفت:

    رمان خیلی ضعیفی بود ،خیلی کیفیتش پایین بود
    رمان باید جوری باشه که ادم بتونه کامل اونو تو ذهنش تصور کنه وقتی که داری میگه خونه ی ما دوبلکس بود باید کامل توضیحش بودی یا مثلا مازاراتی جیگرم
    خلاصه بیشتر شبیه یه داستان بچگونه بود تا یه رمان خوب😐☹
    رمان فقط رمان های هری پاتر💜🔮🎓🏰

افزودن نظر