خلاصه ی رمان:
دانلود رمان حسی اشنا داستان درباره دختری به اسم نازنینه که شوهرش فرید رو گروگان میگیرن حالا چرا این اتفاقا افتاده و کی این کارو کرده ؟ اتفاقاتی میفته که به کل سرنوشت نازنینو تغییر میده و وارد مسیر تازه ای میشه و
صفحه ی اول رمان:
چند ساعتی میشه که تو تاریکی نشستم و به زندگی تاریکم فکر میکنم . واقعا سرنوشت
من این بود ! هر چی فکر میکنم کمتر به نتیجه میرسم چرا چرا چرا ؟ سرنوشت دانلود رمان حسی اشنا
منو بازی داد یا من نمیتونم باهاش بسازم . به شکمم دست میکشم حسش میکنم .
کودکی که در من رشد میکنه اما با آینده ای نامعلوم . مدتیه از همه جا بی خبرم
دانلود رمان حسی اشنا
دلم برای مادرم تنگ شده اما … تنها شدم تنهای تنها حتی نمیدونم امروز چند شنبه هست .
با صدای در به خودم میام نور چشمامو میزنه چشمامو ریز میکنم تا به نور عادت کنه
-مادر به چیزی احتیاج نداری ؟
-نه محتاج خانوم مرسی
-بیا یه چیزی بخور از دیشب چیزی نخوردی برای بچه ات خوب نیست دخترم با غصه
خوردن چیزی درست نمیشه حتما خبری ازش میرسه امیدت به خدا باشه
خدا !!
-محتاج خانوم خدا خیلی وقته فراموشم کرده
-کفر نگو مادر حتما داری امتحان میشی صبر داشته باش توکل کن خدا بد بندشو نمیخواد .
با چشمان اشکیم لبخند بی جونی میزنم هر وقت محتاج خانومو میبینم یاد مادرم میفتم
مظلوم بود سرنوشت اونو ازم گرفت سرنوشت نه بابام اره بابا حتی از اسم پدر هم متنفرم
رمان جدید:
رمان سایه نشینها | محدثه صدرزاده
رمان فصل شقایقها | فاطمه قاسمی اسکندری(هورزاد)
دانلود رمان خانهی من قلب توست