دانلود رمان خاتون من
خلاصه:
دانلود رمان خاتون من رفتنت نبودنت نماندنت بی وقفه نه گفتنت…هیچ کدام اذیتم نکرد. فقط یه بغض داره خفه ام میکنه…چه جوری نگات کرد که اینجوری تنهام گذاشتی؟یعنی زندگی یه آدم مزخرفتر از اینم میشه؟! همش مدرسه، خونه. گاهی وقتا، فقط گاهی وقتا هم میتونی چند ساعت بری بیرون
رمان های دیگر ما:
نام : خاتون من
نویسنده : Le!lY
مقدمه:
خیلـــ ـــی حــرفــ ــــــ اسـتـــــ ـــــ …
کـــ ـــه تـــ ــو هــ ــر روز در گلـ ــویتــــ ـــــ
خــــ ـــاری کشنــ ـده احســـ ـــاس کنــ ــی
بـــ ــــرای کســ ـــی کــ ــه
” بـــدانـــ ــی ”
حتــ ــی یکـــ ــــ بــار در عمــ ـــرش
بــ ـه خــ ــاطـــ ــــر تـــ ـو ” بغــ ـض ” هـ ــم نکـــ ــرده اسـتــــ ــــ …
اما بعد از اون دوباره مدرسه، خونه. هر دفعه هم میگم بعد از مدرسه
با دوستام برم بیرون، تنها چیزی که نصیبم میشه یک چشمغرهی خفن
و اخمای درهمه. کلا با بیرون رفتن من مشکل داره اما خب، از حق نگذریم
با آدمایی که بهشون اعتماد داره، اجازه میده بیرون برم و خب این خیلی خوبه!
آروم سرم رو بالا میارم و زیر چشمی، دور و برم رو نگاه میکنم. این پسره
دیگه کیه؟ منطقهای که ما زندگی میکنیم، منطقهای اصالتنشین
و با کلاسه اما این پسر، قیافش به این حرفا نمیخوره
پیشنهاد می شود
رمان جای مادرم زندان نیست | مریم علیخانی
رمان به دنبال انتقام | Mahbanoo_A