دانلود رمان پاریس ⭐️

خلاصه رمان :

دانلود رمان پاریس دریا وقتی مشکلاتی در زندگی خودش براش پیش میاد و از کسی که دوستش داره جدا میشه تصمیم میگیره مسیر زندگیش را عوض کنه و این مسیر زندگی ختم میشه به دانشگاهی در پاریس  میگن خواستگار داری باهمه فرق داره اتوسا چه بهتر برو‌دیگه  احمقم میخوام بخونم واسه پاریس اتوسا: فکر کردی عمو میذاره تنهاعی بری  منظورت چیه یه لبخندی زد اتوسا: برو بهبین پسرو رو بگو شرط چه شرطی بزارم 

اتوسا بیراهم نمگیفت اگه قبول کنه عالیه  اتوسا: یه چیز بگم‌قول نمیدی ناراحت نشی؟

بگو اتوسا: ارسام اومد پیشم خوب

اتوسا: بهم درخواست داد دوس دخترش بشم انگار یه اب یخ و ریختن روم  تو چیگفتی

اتوسا: معلومه گفتم نه ولی گیر داده خودت همچیرو دیدی قضاوت کن خودت

بعدش بلند شدن خودمو به اشپزی مشغول کردم غذارو چیدم رومیز اتوسا روفتم بیاد نشستیم  اتوسا: چته هیچی بخور

ظرفارو واسم شست بعدش رفت منم خواستم‌بخوابم صدای اس گوشیم اومد بازش کردم رفتم تو تل یه ناشناس بود چند تا عکس فرستاده بود منتظر بودم باز شه 

باورمدنمیشد فکر میکردم اتوسا دختر عموم یه دوست نزدیک 

بیاد باهام اینکارو کنه صدای تیکه تیکه شدن قلبمو شنیدم اخع 

چرا رفت با ارسام  فهمیدم بازی خوردم بدم بازی خوردم یه نفسی کشیدم تازه بازی شروع شد 

صبح با سردرد تمام بلند شدم ساعت یازده بود چند روز مونده به امتحانات بهمون مرخصی دادن به گوشیم نگاه تماس بی پاسخ از اتوسا و مامان به مامان زنگ زدم

مامان: عجب زنگ زدی خواب بودم مامان: کی میای؛؟؟

 الان حرکت میکنم مامان: باشه فردا میایی اگه الان بیایی به شب بر میخوری

نوچ میام دیگه فردا اقای خواستگار تشریف میارن مامان: باشه عزیزم منتظرتیم

وسایلمو زود جمع کردم حالا موندم با چی برم یدفعه زنگ ایفون اومد اتوسا بود خواستم باز نکنم ولی پشیمون شدم

اتوسا: چرا ج ندادی دستم بند بود

دانلود رمان پاریس

دانلود رمان پاریس

 

دانلود رمان عاشقانه اتوسا: منم میام  چمدونا رو گرفت برد منم رفتم میدیدمش دلم میخواست کلشو بکنم سوار شدیم گوشیش زنگ زود رد کرد 

اتوسا: خوب چه خبر  هیچ خبرا‌دست شماست رنگش پرید اتوسا: خبری ندارم

یواشکی یه پوزخند زدم  ارسام بهت زنگ زد باز؟ اتوسا: نه بابا  ظبط ماشین روشن کردم اهنگ:

با تو توو راه شمال تاریک میشه آروم هوا بسته میشه آروم چشات شب جنگلو بارونو باد

بارون میاد بارون میاد بارونو دوست داره زیاد میکنه یواش اون چشاشو باز

میگه بهم بزن کنار بزن کنار تو این هوا بریم زیر بارون یواش خیس بشه اون صورت ناز

بهم بگی تا تهش می مونم باهات می مونه باهام

امشب میخوام بمونم من تا صبح کنارت این دریا با تو چه حالی داره بارون بباره بارون بباره

توام بخندی برا من دوباره بخونم برات نگاهت تو نگاهم چشاتم کنار همه نگاه کنن به ما با اون دلبری کردنات

امشب میخوام بمونم من تا صبح کنارت این دریا با تو چه حالی داره بارون بباره بارون بباره

توام بخندی برا من دوباره بخونم برات نگاهت تو نگاهم

چشاتم کنار همه نگاه کنن به ما با اون دلبری کردنات تکست آهنگ شمال مهراد جم

جلو همه بگو به من خیلی دوست دارم عشقه دلم همه جا تاریکشه یهو بوی عود میاد و شمعا روشن

همه اگه پایه باشن وصل میکنیم ما صبحو به شب جمع جمعِ عاشقا جمع , جمعِِ اینا رو هم عاشقتم

امشب میخوام بمونم من تا صبح کنارت این دریا با تو چه حالی داره بارون بباره بارون بباره

توام بخندی برا من دوباره بخونم برات نگاهت تو نگاهم چشاتم کنار همه نگاه کنن به ما با اون دلبری کردنات

امشب میخوام بمونم من تا صبح کنارت این دریا با تو چه حالی داره بارون بباره بارون بباره

توام بخندی برا من دوباره بخونم برات نگاهت تو نگاهم چشاتم کنار همه نگاه کنن به ما با اون دلبری کردنات

آهنگ مهراد جم شمال کاور عکس اتوسا خوابم گرفته بود یکم خوابیدم با تکون های ماشین بیدارشدم

 نرسیدیم هنوز؟  اتوسا: نزدیکه خونتون تو کوچمون که رفتیم لبخند نشست رو لبم

بیا بالا اتوسا: مرسی عروس خانوم

 

پشیمون نمیشی یه نگاه کنی:

رمان حافظه شخصی | رها امینی

رمان زندگی شخصی آقای دکتر | بانوی ایرانی

رمان بطن تاریکی|مهدیه احمدی

دانلود رمان حریق سبز

5/5 - (1 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1693 روز پیش

بازدید :7998 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

پاریس

نویسنده

سارا محسنی

ژانر

عاشقانه،غمگین

طراح

بهار قربانی

تعداد صفحات

80

منبع

رمانکده

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 3 )


  1. راز گفت:

    بعضی وقتا هم ادم کلا پشیمون میشه چیزی رو میخونه.ماجرایی که باید حداقل تو چهارصد صفحه توضیح داده می شد تو هفتاد هشتاد صفحه خلاصه شده

  2. یک رمان خوان حرفه ای گفت:

    بسیار بسیار ضعیف ، بدون احساس
    اصلا نتونستم با شخصیت های داستان ارتباط برقرار کنم

  3. غزل نارویی گفت:

    بدک نبود

افزودن نظر