دانلود رمان ساده اما پیچیده اختصاصی یک رمان
خلاصه :
دانلود رمان ساده اما پیچیده ما درمورد داستان: خلاصه ی خاصی نمیتونم بگم:(خلاصه نویسیم افتضاحه) داستان در موردِ دختریه از جنسِ ما… و البته مابینِ قوی و ضعیف.. گاهی در برابرِ مشکلات می ایسته و گاهی کمرش میشکنه…غم زمانی به درِ خونه اش میکوبه که به طورِ اتفاقی باعثِ مرگِ یکی میشه…
پیشنهاد میشود
داستان جنایی نیست… اصلا”
داستان در موردِ اتفاقاتِ عادیه یک زندگیه… که البته باید بگم تمامِ اتفاقهایی
که تویِ داستان ذکر میکنم، واقعی هستن، اما برایِ این شخص،
که هم اسمِ منم هست(از خود متشکرم من ) اتفاق نیوفتاده.. من
از هر جا، این اتفاقات رو جمع کردم و تویِ این داستان آوردم..
(میدونم پر حرفم. اما باید اینا رو بگم… )
تعداد صفحات: در اون حد نیست که حوصله اتون سر بره. در
حدیه که همه چیز رو متوجه بشین…
نویسنده : اینجانب… مهسا بانو
زبان : از زبانِ دختر..
پایان : با اینکه غم و گریه توش زیاد داره، اما پایانش خوبه..
و تویِ این داستان بازم هدف دارم.. ام هدفهام رو یا میگم یا میذارم
خودتون هر طور میخواین برداشت کنین…
-خانوم میشه فعلا” راه نره…
پرستار لبخند زد و رو به هردومون گفت:
-بخیه هاش خشکن. باید راه بره تا نرم بشن.. به نفعِ خودشه…
بغضم شکست… درد به حدی شدید بود که نمیتونستم قدم از قدم بردارم… کیان بوسه ای به پیشونیم زد و گفت:
-سعی کن… تو میتونی…
پام رو کمی تکون دادم و گفتم:
-نمیتونم. بخدا دارم میمیرم از درد…
رمان سراب رد پای تو | مریم علیخانی