تو عجب واژهی غریبی! این کلمه توی لغتنامهی زندگیم وجود نداره بدون تو، تو دنیا مَنی وجود نداره اصلا من بیتو معنی نداره! من در کنار تو معنی میدم حالا بیمعنیترین فرد این دنیام گناه دارد این دلی که منتظر تو مانده…بدون تو… هر روز میشکند من صدای شکستنش را میشنوم اگر دلت خواست
دنیایم بدون تو را نشانت دهم… شاید دلت کمی به حالم سوخت
من بدون تو… خالی از احساس است… بس است
هرقدر انتظار کشیدهام! هر چه غم در دنیا بود… با این سن کم چشیدهام
مقصر تو هستی! من که گفتم من بدون تو نمیتوانم!
این را میدانستی و باز هم مرا تنها گذاشتی… من بدون تو…
یک کوه پر از درده که ناجیش رو گم کرده میدونی ناجیش کیه؟
خودتی! خود نامردت! مرگ قشنگیه بدون تو بودن… آدم از دلتنگی تا دم مرگ میره ولی
لامصب مرگ قبولت نمیکنه! راضیام به مرگ… دنیایی که تو مال من نباشی رو
نمیخوام…! چشمهام… وقتی میبیننت خیس میشن دیدنت آرزوم بود… ولی انگار خدا بد منظورم رو متوجه شده بود…
تو رو دیدم! ولی دست تو دست یه عشق دیگه این نبود آرزوم… دنیای بدون تو رو نمیخوام…
دنیایی که تو مال من نباشی رو نمیخوام! چشمهام… وقتی میبیننت خیس میشن
دیدنت آرزوم بود…ولی انگار خدا بد منظورم رو متوجه شده بود… تو رو دیدم!
ولی دست تو دست یه عشق دیگه این نبود آرزوم… دنیای بدون تو رو نمیخوام…
دنیایی که تو مال من نباشی رو نمیخوام! وقتی نیستی، یعنی
من، منهای تو یا به زبون سادهتر بگم من بدون تو… ولی جوابش خیلی ساده است…
مرگ! من _ تو = مرگ راحتتر از این مرگ هم مگه هست؟!
ساده دل شکستیساده گذشتی و ساده رفتی…
بهت گفته بودم اگه نباشی من هم نیستم! گفتی: «کسی با رفتن کسی نمرده!»
ولی دیدی من مُردم؟! جسمم سالمه ولی… روحم نه! الان در چه حالی؟!
دانلود دلنوشته من بدون تو
من که واسهت مهم بودم! نمیدونستم اگه بذاری بری… دلت واسهم تنگ نمیشه
به خودم دلداری داده بودم…که دلت تنگ شده ولی مغروری و نمیگی اینطوره
مگه نه؟! کاش میشد… چشمهام رو ببندم، وقتی باز کردم دستهات توی دستهام باشه
ولی حیف که خیلی بیش نیست… تو من رو تو این شهر
تنها گذاشتی مگه نمیدونستی بدون تو چشمهام یه روز خوش نمیبینه؟
یعنی حتی راضی به مرگم هم بودی که رفتی؟! کاش حداقل با زندگیم بازی نمیکردی…
خدا ازت نگذره که عزادارم کردی این دنیا نشد… ولی مطمئن باش
اگه اون دنیا ببینمت، دیگه ولت نمیکنم! نمیذارم دستهام دوباره تنها بشن!
اون دنیا بهت میرسم…من بدون تو دیوونه شدم! شبها با عکسهات حرف میزنم،
روزها با خدا و تمام ثانیههای خلوت زندگیم با خودم حرف میزنم…
درمورد تو، درمورد دلیل رفتنت که شبیه مجهولیه که جوابی نداره…
دنیایی که تو مال من نباشی پر از چیزهای اضافه است! مثل من…!
من بدون تو یعنی یه دنیای بیمن میفهمی چی میگم؟
نمیفهمی… بیخیال! قرار بود تا پنج بشمارم که برگردی… پنج سـاله که دارم میشمارم
ولی هنوز هم بوی تنت رو دوباره حس نکردم کاش بوی تنت هیچوقت از این اتاق بیرون نمیرفت…
لعنتی، کاش حداقل برای نگاهکردن به ستارهها ماهت رو از دست نمیدادی!
راه برگشتی نیست! ماهت مرده… به فکر دستهای من نبودی؟
شک ندارم به فکر چشمهایی که بعد از تو هر شب بارونیه هم نبودی!
ولی… من هر شب به یاد تو… به فکر تو به خواب میرم کاش… خوابم ابدی بشه!
عاشقانه هایی که دوست خواهید داشت