دانلود رمان ارث پدری اختصاصی یک رمان
خلاصه رمان :
دانلود رمان ارث پدری رمان در مورد دختریه به اسم غزل که به علت مرگ مادرش سر زا از نظر پدرش قاتل مادرشه دختری که از پدر فقط یه حساب ملیاردی و یه شرکت بزرگ به ارث رسیده…..ولی مسیر زندگی جوری پیش میره که باعث میشه غزل هم بتونه طعم شیرین عشق و خوشبختی رو بچشه…
دانلود رمان موریانهای بر تابوت خیال
نویسندگان : کیمیا صباغ، محدثه صبوری کاربر
تعداد صفحات : ۴۲۷
ژانر : طنز کلکلی عاشقانه غمگین
زیاد نبودم بیشترحالم خوب نبودبه سمت اتاقی که لباس هاتوش بود
رفتم باهزارمکافات لباساموعوض کردم اماده شدنم ۲۰دقیقه ای طول کشید
که بخاطره نداشتنه تعادل بودهوووف تامن باشم زیاده روی نکنم حالافرداشرکتوچی
کارکنم اه اه همش گیروگرفتارم باهمین حرفاوغرزدن ها به سمت
درحیاط میرفتم جایی که ماشین پارک بود مهران پشت فرمون نشسته بودسوارماشین شدم وگفتم
من:زودباش مهران یه دیقیقه دیگه بمونم کرشدم
مهران :باشه بابادارم میرم دیگه
بعدازنیم ساعت رسیدیم جلودرعمارت ،عمارت بزرگی که ارث پدری
بودپدری که یه اسم بودیه حساب بانکی پرناخواسته
توعالمه زدم زیرگریه پدری که نفهمیدمن رباط نیستم تک دخترشم
محبت می خوام پول دوای دردام نیست
حواسم به مهران نبودکه داشت باتعجب نگام میکردحق داشت بایدم
تعجب میکردمنی که کوه غروربودم بی احساس
وسنگدل بودمیعنب ازبچگی این طوری بودمچون مثل پدرم شده بودم
دون خداحافظی پیاده شدم وبه سمت درعمارت
رفتم مهران هم ماشینوگزاشت توپارکینگ وخودش رفت میدونست
دوست ندارم باهام صمیمی بشه کلادیواری ازجنس
غرورکشیده بودم دورخودم نمی خواستم کسی این دیواروبشکنه
خیری ازاین ادماندیده بودم که بخوام باهاشون صمیمی
بشم عمارت به حدی بزرگ بودکه ۱۰_۱۵دقیقه طول کشیدتابه
اتاقم برسم اتاقم طبقه دوم عمارت بودبایدازپله هامیرفتم
بالاوهمین رومخم بود اخه این همه پله برای چیه؟ الانه که کله پابشم
پیشنهاد می شود
رمان اسمش رو سام گذاشتم (جلد دوم رمان فرزند خاموش) | Fatemeh.M
رمان عقیق فیروزه ای | فاطمه شکیبا(فرات)