دانلود رمان مرا چه به گیسوان بلند
خلاصه ی رمان:
دانلود رمان مرا چه به گیسوان بلند ماجرای این زندگی از جایی شروع میشود که برای تنها نماندن هر کاری کردم جز گرفتن دستهایت …و این قصه خواندن داردروز های سرد و بی روح زمستان می گذشت و من بی تفاوت تر از همیشه تنها به مشکلاتی فکر میکردم که هیچ وقت مرا تنها نمی گذاشتند. پنجره باز بود و هوای سرد همه ی بدن من
قسمتی از رمان:
را می لرزاند اما انقدر غرق در افکار خودم بودم که نه سرمای هوا اذیتم می کرد
نه خراشی که با چاقو روی دستم کشیدم . از افکارم بیرون امدم
در همان لحظه صدای باز شدن در را شنیدم سرم را بالا گرفتم
که پدر را دیدم . چقدر پدر زود پیر شد . در تمام چین و چروک های صورتش زندگی
دیده می شد و من به عشق همین زنده بودم . پدر همیشه پر انرژی
و شاد بو اما حیف که در این روز ها چیزی جز خستگی از چهره اش دیده نمی شد.
آهسته سلام کردم اما او اصلا جوابی نداد و بدون اینکه اجازه بدهد
من صورتش را ببینم به سمت اتاقش رفت . رفتارش برایم خیلی عجیب بود
پدر همیشه برای سلام کردن به همه پیش قدم بود حالا جواب تنها دخترش را نمی داد.
چند قدمی که برداشت قطره های خون را میدیدم که از دستش جاری شده
و روی زمین می چکد. سراسیمه به سراغش رفتم ، دستش را کشیدم و گفتم :
-بابا چی شده؟
محسن : چیزی نیست
پدر همیشه برای سلام کردن به همه پیش قدم بود حالا جواب تنها دخترش را نمی داد.
چند قدمی که برداشت قطره های خون را میدیدم که از دستش جاری شده
و روی زمین می چکد. سراسیمه به سراغش رفتم ، دستش را کشیدم و گفتم :
-بابا چی شده؟
محسن : چیزی نیست
فرمت رمان:pdf,apk,java,epub
دانلود رمان با فرمت java (پرنیان)