دانلود رمان متاهل (جلد دوم) ⭐️

خلاصه رمان :

دانلود رمان متاهل (جلد دوم) به ظاهر همه چیز آرومه؛ اما حقیقتی که به دروغ برای دو خواهر عاشق داستان تعریف شده، سرباز می‌کنه. چند خانواده به تلاطم افتاده و توی این هیاهو، ثمره‌های عشقشون به زندگی اونا اومده و عاجزانه به دنبال راهی برای خوشبختی هستن. توجه: این رمان جلد دوم رمان متاهل هستش؛ اگه جلد اول رو بخونین، راحت‌تر می‌تونین موضوع جلد دوم رو درک کنید.

سطح رمان: برگزیده

عمارت فاتح توی سکوت فرو رفته بود. آرمان همونطور که از پنجره‌ی قدی اتاق مشترکشون

با همسرش رضوان به محوطه‎ی عمارت خیره بود، به مراسم سالگرد فوت نازنین که امروز بود، فکر کرد.
۶ سال پیش وقتی نازنین خودکشی کرد، اون و رضوان با عجله رفتن پیشش، حال بدی داشت

و خون زیادی ازش رفته بود. اخمای آرمان غلیظ تر شد؛ وقتی به یاد زجه‎های دختر کم سن و سال نازنین،

 

دانلود رمان متاهل (جلد دوم)

دانلود رمان متاهل (جلد دوم)

 

رمان جدید فرشته توی مراسم سالگرد نازنین افتاد. دختر معصومی که هیچ گناهی نداشت و عذاب می‌کشید.
احساس درد توی قلبش باعث شد که روی سینش خم بشه و به نفس‌نفس بیوفته. هنوز هم فکر می‌کرد

دلیل مرگ نازنین، خودشه و یلدا هم مدام این فکر رو تشدید می‌کرد.
تو همین حال و هوا بود که دستای رضوان روی دستاش قرار گرفت و با نگرانی گفت:
-آرمان خوبی؟ دوباره قلبت درد گرفت؟
آرمان به آرومی سرش رو بالا گرفت و به چشمای قهوه‌ای و خوش حالت رضوان خیره شد؛

چشم‌هایی که هر وقت به اون‌ها نگاه می‌کرد، آروم می‌شد و حالا این چشم‌ها مضطرب بود.

برای اینکه رضوان رو نگران نکنه، لبخندی مصنوعی زد و گفت:
– چیزی نیست، خوبم، نگران نباش.

 

به درخواست نویسنده این رمان رایگان شد

 

رمان های دیگر ما:

دانلود رمان متاهل (جلد اول)

دانلود رمان اسمش رو سام گذاشتم

دانلود رمان زر

4.3/5 - (29 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 1023 روز پیش

بازدید :20830 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

متاهل (جلد دوم)

نویسنده

سیده پریا حسینی

ژانر

عاشقانه

طراح

فرزانه رجبی

تعداد صفحات

815

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 7 )


  1. مهدیه. احمدی گفت:

    پریای خوشگلم تبریک برلی رمان فوق‌العادت پیشنهادمیشه

  2. pegah گفت:

    مرسی پریا جون عزیزم مثل اولی بی نظیر بود منتظر رمان های دیگه ات هستم…

  3. هانی گفت:

    سلام دنبال یه رمانم که دختره به خاطر سکه هایی که دریده بود مجبور به ازدواج شد
    درچندسال بعد طلاق گرفت و رفت پیش برادر خارج که فهمید این همه مدت دوست برادرش باهاش چت میکرده که اتفاقا پزشک هم هست واهل مکزیک اسمشو یادم رفته؟
    بگین لطفا

  4. سما گفت:

    سلام
    لطفا اسم رمان درخواستی بالا رو میشه بگید منم زیاد دنبالشم🙏🙏🙏🙏

  5. اتش گفت:

    مومیایی

  6. nahid گفت:

    اسم کتاب مومیاییه

  7. Ali گفت:

    سلام و عرض ادب خدمت نویسنده محترم
    اولا خسته نباشید میگم بهتون
    دوما چندتا انتقاد ریز به رمان وارده به نظرم هر دو جلد رو مطالعه کردم کامل ؛ اما به نظرم شخصیت پردازی ها به جز چندتا شخصیت اصلی فوق العاده ضعیف بود در ادامه دیالوگ هایی سرسری و گذرا که خیلی خوب نمیتونست مطلب رو انتقال بده
    اما به نظرم کلیشه نهفته داستان جایی بود که آرمان مثل شاهزاده سوار بر اسب سفید معشوق افراد زیادی بود و این به نظر بنده دیگه خیلی قدیمی شده که قهرمان معشوق خیلی ها باشه ؛ بعد بعضی اتفاقات گنگ بودن و موندن و نتونستید به خوبی دلیل براش ایجاد کنید
    در کل به نظرم بد نبود و امیدوارم در رمان های بعدی بهتر و پخته تر بنویسید

افزودن نظر