دانلود دلنوشته و واژه‌ای دیگر
خلاصه:
دانلود دلنوشته و واژه‌ای دیگر و واژه‌ای دیگر می‌تازد به سوی دفتر من… به سختی خودش را میان پستی بلندی‌های قلمم جای می‌دهد…جای می‌گیرد میان تمام واژه‌های خاطرات کهنه‌ام و دفترم باز لبریز میشود از تهی واژه‌های خیالی من… و روزی شاید بتوانم واژه‌ی ”خاطره“ را هم وادار کنم به آمدن به سطرها…
دلنوشته دیگر ما:
اگر بتوانم…دلنوشته و واژه‌ای دیگر
گاهی که بی‌تاب می‌شوم
گاهی که عجیب تهی می‌شوم…
قلم صدایم می‌کند و دفتر در آغوشم می‌کشد…
باز هم یک خاطره… خاطره‌ای از تو و بحث‌هایمان… خاطره‌ای از سربه‌سر گذاشتن‌هایمان
تداعی میشود پشت پرده‌ی ذهنم…
و قلم ناخوداگاه می‌رقصد و واژه‌ها صف می‌کشند…
فقط صفحه‌ها را پر می‌کنند و سیاه چون، واژه قاصر از بیان خاطره‌هامان…
واژه‌ها عجیب‌اند..
نمی‌دانی به آن دالِ سر دشمن و دوست دل ببندی یا
به آن صادِ سر صمیمیت…
نمی‌دانی خیابان آرامت می‌کند یا نام آنکه
خیابان هرا آرام کرده…
واژه‌ی ”عشق “ نوازشت می‌کند و ” هجران “ به
آتش می‌کشاند تو را… تمام تو را…
این آشوبگران الفبا، با یک جهش آهنگین ”کفتر“ را ”کفتار“ کرده‌اند و
الف را برای کفتار، از ”دل‌های سوزان“
به غارت برده‌اند تا ”سوزنی“ از جنس غم
همواره بر این دل‌ها آتش بکشد…دلنوشته و واژه‌ای دیگر
”لبخند“ واژه‌ای که میان تمام خاطراتمان جا داشت… وقتی که من می‌دویدم و دنبالم می‌کردی…
وقتی سکوت می‌کردی تا من دلنوشته‌هایم را برایت
دلنوشته و واژه‌ای دیگر
بخوانم…
وقتی که قهوه‌ات سرد می‌شد و من تو را یادآور می‌شدم…
وقتی که اخم می‌کردم و دست‌هایت طرح لبخند اجباری به صورتم می‌کشید…
در تمام این خاطره‌ها، ”لبخند“ بدجور می‌درخشید و چشمک می‌زد…
دفترم را دیده‌ای؟ پر است از ”ای کاش‌ها“…
ای کاش‌هایی که تمام” کاش می‌شد“ هایش تخیلی است و تمام ”ای“هایش منتهی
به کوچه‌ی بن بست حضور تو…
ای کاش‌هایی که آنقدر خاطره ساخت که من
باور کردم و می‌گویم: «خاطره‌هایمان»…
همه‌اش تقصیر سکوت سرد شب است که ذهنم را وادار به تخیل می‌کند…
همه‌اش گردن شب..
و روز آغاز میشود…
همان‌جایی عطرت را، حست را، نگاهت را، باز هم تخیل می‌کنم
و باز به سمت دفترک بی برگم می‌روم و باز هجوم واژگان…
در این میان واژه‌ی ”حسرت“ بدجور چشمک می‌زند، واژه‌ای که…
تمام روحت را می‌سوزاند و تمام دلت را آه می‌کند،دلنوشته و واژه‌ای دیگر
چشم‌هایت را ابرو باران می‌کند و زبانت را وادار به سکوت…
پیشنهاد می شود
دلنوشته من یک دخترم |_sanam_gh
دلنوشته ماشین زمان | meli770 و شمیم فرهادی
