خلاصه:
دانلود رمان قیزیل داستان دختریه که به خاطر یه سوءتفاهم و گناهی که برادرش مرتکب شده اسیر زندگی دو برادری میشه که یکیشون برای کشتنش نقشه کشیده. به خواست خودش وارد این منجلاب نشد ولی همین منجلاب مسیر زندگیش رو تغییر میده…خریدهاش رو تو دستش جا به جا کرد و منتظر تاکسی ایستاد. استرس تمام وجودش رو گرفته بود
و کف دستش حسابی عرق کرده بود. یه هفته بود که تو گوش خودش میخوند
استرس هیچ فایدهای نداره وقتی همه چیز از قبل برنامهریزی شده
و اون فقط باید عین یه ربات هر چی بقیه گفتن و خواستن بگه چشم.
فقط یه لحظه آرزو کرد که کاش اون روز هیچوقت پاش به خونهشون نمیرسید!
هرچی به اون ساعت نحس نزدیکتر میشد اعصابشم داغونتر میشد.
چون مسلماً تا چند ساعت دیگه قرار بود بدترین روز و بدترین ساعتها و بدترین لحظههای عمرش رقم بخوره.
خیلی دلش میخواست مثل همه دخترایی که اولین خواستگارشون و تجربه میکنن
یه استرس ریز به همراه یه شادی دخترونه ته دلش موج میزد. از این حسهای ناب که مدام
با خودش میگفت یعنی ازم خوششون میاد؟ یعنی آخرش چی میشه؟ یعنی منو میپسندن؟
یعنی اون مرد میتونه همون شاهزاده رویاهام باشه؟
دانلود رمان قیزیل تئل
رمان جدید ولی وقتی جواب خواستگاری رو از همین الان میدونست چرا باید بیخودی استرس داشته باشه؟
فقط حق داشت حرص بخوره که قرار بود چند ساعت دیگه به جواب خواستگاری مردی چهل و هشت ساله
که یه پسر دوازده ساله داشت بله بگه، چرا؟ چون پدرش اینجوری خواسته بود، چرا؟
چون اون مردی که جای پدرش بود پولش از پارو بالا میرفت… چرا؟
چون با این ازدواج قرار بود دست پدرشم تو بازار بند کنه، چرا؟ چون همه تو اون محله خراب شده
از خداشون بود که با همچین آدمی وصلت کنن و این وسط کی به حرف اون گوش میداد؟
کی اهمیت میداد به حرفاش وقتی یک هفته تمام داشت گلوی خودش رو پاره میکرد
که نامسلمونا! این مرد بیست و شیش سال ازم بزرگتره! تو این چند روز ذهنش رو خالی کرده بود
از بس فکر کرده بود به اینکه از کی کمک بخواد. کل اعضای خانوادهش رو پدر و زن باباش تشکیل میدادن،
پیشنهاد می شود
دانلود رمان مهرگان (جلد دوم خاتمه بهار)
هر رمانیو خوشم میاد چرا پولیه ای خدا اینم از شانس منه
سلام اکثر رمان های سایت ما رایگانه ها
من افغانستانم نمیشه بخرم ، چطور باید ادامه رمان رو بخونم؟
سلام.واقعا کارتون زشته که رمانو اسمشو عوض میکنین میزارین واسه فروش دختر مظلوم اسم رمانش قیزیل تلِ تو سایت هستش اصلا فروشی نیست…???
سلام
فکر کنم این اولین رمانی بود که این حالت شد و این هم مقصر ما نیستیم بلکه افرادی هستن که میان و این کارا میکنن
https://forum.1roman.ir/threads/19475/
این ادرس این رمان در انجمن اشراف ما به کل کانال های موجود نیست
فرمت آیفون خرابه
سلام چه خظایی میده
هم فرمت Pdf و هم فرمت Epub مشکل داره
فایل epub درست شد
فوق العاده بود
واقعا دست نویسنده درد نکنه
همه چیز به جا بود
حتی اگه پولی بود ارزش خریدشو داشت
خیلی خیلی خوب بود مدتی بود رمان خوب نخونده بودم دستت درد نکنه نویسنده عزیز??
توصیه میکنم بخونید
واقعا رمان مزخرفی بود !!
غیرمنطقی … ادم چطور می تونه بره خونه یه پسر مجرد غریبه ای که از قضا دشمنش هم هست ؟! 😐
از ۵۰۰ صفحه رمام ۴۵۰ صفحه دختره غش بود و بیهوش بود و داشت کتک می خورد ؛ احمق!
بعد دختری که مدرسه نرفته بود و همش تو خونه مونده بود و بدور از فیلم و کتاب و ادمای باسواد، چطوریا بود یهو می رفت بالا منبر می شد استاد ؟!؟!
خط به خطش کلیشه محض رضای خدا نویسنده یه ایده ی خاص هم از خودش نداشت … می خورد یه بچه ی ۱۵ ساله اینو از رو بقیه کپی کرده باشه جمعش شده باشه رمان !!!
اگه بیکارید، دانلودش کنید
خیلی قشنگ بود ممنون.
خوب بود. فقط اینکه اعتماد کردن دختره قصه خیلی دور از ذهن بود. کمی تخیلی شده بود.
خیلی تخیلی بود دختره دم به دقیقه بیهوش میشد و کتک میخورد…
خیلی رمان قشنگی بود😍
خیلی رمان قشنگی بود عالی بود عالی
خیلی. خوشم اومد که ترکی بود بعضی جاهاشت
دمتون گرم
سلام لطفاً رمان آتش سرد دوشیزه رو رایگان بذارید