خلاصه:
دانلود رمان شایعه،اجبار،عشق آسایش دختری شیطون و حاضر جوابه که یکی همین حاضر جوابی هاش باعث شایعاتی توی دانشگاه و ازدواج اجباریش و همخونه شدن با سامیار، استاد دانشگاهش میشهاز زبان نویسنده:این اولین رمان منه و امیدوارم رمان خوبی دربیاد.درسته موضوع همخونه ای کمی تکراری شده ولی باز جذابیت ها و هیجان های خودشو داره.امیدوارم دوستان بخونن و خوششون بیاد.
نام رمان: شایعه ،اجبار،عشق
نام نویسنده:saniya
{ژانر:عاشقانه،احساسی،گاه کلکل و طنز}
نویسنده رمان و کاربر نگاه دانلود=saniya
مقدمه:
شایعه ها و اجبار ها همیشه هم بد نیستن.شایعه ها میتونن به واقعیت ها تبدیل بشن.اجبار های
زندگی میتونن به خوشی های زندگی تبدیل بشن.
و عشق…
عشق میتونه با شایعه ها و اجبار ها بوجود بیاد.
-میفهمی چه غلطی کردی؟؟آسا انقدر بیخیال نباش قضیه به گوش استاد صابر برسه باید اشهدتو
بخونی تو که میدونی داییش رییس دانشگاس،آخه…
دانلود رمان شایعه اجبار عشق
-اه ول کن الی من خودم اعصاب درس حسابی ندارم توام داری رو مخم
یورتمه میری بدرک بزار برسه میخواد چه کار کنه؟هان؟؟این هان آخری
رو دیگه داد زدم که همه دانشجوها برگشتند سمت ما الناز که دید من
اعصاب ندارم دیگه چیزی نگفت از صبح که رمان طنز اون دختره ی بوق اعصابمو
خط خطی کرد این الناز شروع کرده نصیحت،خب به من چه که هروقت
حرصی میشم اختیار زبونمو ندارم؟؟
ذهنم برای بار صدم به ماجرای صبح پرکشید باعجله لباسامو پوشیدم و
صبحونه نخورده تا یه چیزی بیارم دیرم شده بود ساعت ۶:۴۵ بود و من
ساعت هفت صبح با استاد عتیقه کلاس داشتم(واقعا فامیلیشه خیلیم
فامیلی برازندشه با اخلاق گندش)آخه من موندم مگه مرض داشتم کلاس صبح
پیشنهاد میشود
با معذرت از نویسندش ولی خیلی ادبیات بدی داره.مخصوصا تو پرانتز نوشتناش اعصاب ادمو خورد میکنه.به نظر موضوعش بد نمیاد.اگه بتونم ادامه بدم.