دانلود رمان تهدید آمیز ⭐️

خلاصه:

دانلود رمان تهدید آمیز _ تاریکی، تاریکی محض، حمله اجنه به انسان‌ها، انسان‌های تسخیر شده، موجودات عجیب، چه اتفاقی درحال وقوع است؟ هیچ‌کس نمی‌داند، آنهایی که می‌دانند مخفی شده‌اند، ولی چند نفر گام برمی‌دارند، به سوی تاریکی، به سوی موجوداتی تهدید آمیز!

 

این رمان اختصاصی سایت یک رمان است.

قسمتی از رمان :

وقتی ببینیشون دیگه زندگی مثل سابق نمی‌شه، مثل یه ویروس توی مغزت، مریضت می‌کنن! 
همه جا می‌بینیشون؛ نمی‌تونی خودت رو قانع کنی نیستن، خوب نمی‌شی، نفس می‌کشی زندگی نمی‌کنی؛ همه‌ی نفس‌هات قدمایین به سوی مرگ، مرگ تدریجی منتظرته، دوس داری زودتر تمومش کنی اما نمی‌شه اونا همه جا هستن، پشت سرت، کنارت، روی تخت خوابت، همیشه منتظرتن، اون اینجاس! به در نگاه کن، در رو باز کن، درکمد رو باز کن؛ برو توی حموم تاریک و صداشون بزن، صدای پچ پچشون رو می‌شنوی؟ حرارت بدنشون رو حس می‌کنی؟ دارن میان سمتت، فرار فایده‌ای نداره! تو توی چنگشونی، اونا هم همیشه توی زندگی تو! 

دانلود رمان تهدید آمیز

دانلود رمان تهدید آمیز

 

 

رمان ترسناک که از بچگی شروع کردم به دونستن، دونستن دنیایی عجیب، با موجودات عجیب، هیچ‌وقت درکشون نکردم؛ همیشه ترسناک بودن، ولی ترسناک‌تر از اونا، پدرم بود؛ هر روز من رو آزار می‌داد، همیشه بهم می‌گفت قاتل! خواهرم خودش رو سپر من می‌کرد اما به اونم رحم نمی‌کرد، من با موجوداتی مثل اون بزرگ شدم، موجوداتی از اعماق دوزخ! 
بچه بودم همه چیز عجیب بود؛ موجوداتی زشت اما دوست داشتنی، باهاشون حرف می‌زدم، همه بهم می‌گفتن دیوونه! 
بزرگ‌تر که شدم فهمیدم چه موجوداتی هستن؛ ترسناک و رکیک، موجودی از دلِ جهنم، از اعماق دوزخ، اونا همیشه بهم لبخندی می‌زدن! 

 

 

پیشنهاد می شود

دانلود رمان مرد مجهول

رمان من دخترم! | tear goddess

رمان هم نفس اجباری | f.sama.sh

5/5 - (1 امتیاز)

منتشر شده توسط :PARISA در 2130 روز پیش

بازدید :7100 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

تهدید آمیز

نویسنده

گرگینه های خاموش

ژانر

معمایی، ترسناک

طراح

I.yasy

تعداد صفحات

127

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf

فایل جاوا

دانلود فایل جاوا



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 6 )


  1. مهکامه گفت:

    رمان قشنگی بود ممنون از زحمتت گلم

  2. احسان گفت:

    تخیل نویسنده عالیه. فقط داستان سریع شروع میشه سریع تمام میشه. مثلا میگه فلان شیطان اومده سراغمون سریع ی دایره میکشن یه ورد میخونن اونم میره جهنم همین میتونست بیشتر داستانو ادامه بده

  3. مهدیه گفت:

    سلام.ممنون بابت نظر باارزش و خوبتون…
    ما این رمان رو از وسطای مرداد ماهه ۱۳۹۷ شروع کردیم و خب به شهریور خورده بود دوتا دوستای دیگم کم کم داشتن جم میکردن رماناشون رو و خب دیگه وقت نداشتیم رمان رو خیلی پیش ببریم
    من خیلی برای نوشتنش وقت گذاشتم با اینکه قلم من در کناره دوستام هیچ بود..
    خیلی تلاش کردم به اکانت قبلیم برگردم ولی نشد چون ایمیلم پریده بود و پس وردشم گم کرده بودم…ممنون بابت نظر زیبات

  4. Shirin گفت:

    جالب نبود اصلا

  5. @salva گفت:

    نه اتفاقا عالی بود

افزودن نظر