خلاصه رمان :
دانلود رمان جنجال عشق داستان دوتا خواهره که سال ها از هم دور بودن و از وجود هم خبر نداشتن …تا اینکه هر دو نفرشون عاشق یک نفر می شن و اونوقته که …با عصبانیتی آشکارا به سمتم حمله ور شد و شروع کرد مشت و لقد پروندن به بدنم !یکی در میون ضربه هاشو تو شکمم فرو می کرد ، با اینکه زن بود زورش از منی که روزی یه وعده غذا می خوردم بیشتر بود .
با تمام قدرت پنجه هام و داخل موهای نسبتا بلندش کردم و کشیدم ،
جیغی زد و دست از لقد پروندن برداشت رمان عاشقانه تا جایی که زورم می رسید موهاشو کشیدم .
-ایـــــــــــی دختره ی عوضی حالیت می کنم .
بازم به پنجه هام فشار بیشتری وارد کردم و بعد دستم و ول کردم ،
دانلود رمان جنجال عشق
به موهاش که کف دستم بود نگاهی پراز خوشحالی انداختم و به چشماش خیره شدم ،
چشماش لبالب پر شده بود از شک و هر لحظه امکان بارش داشت
.قبل از اینکه فرصت هرکاری و بهش بدم دستام و بردم بالا و جلوی چشماش موهاش و تکوندم روی زمین .
پوزخندی زدم به قیافه وحشتناکش که آماده ی حمله بود و سریع قبل
از هجومش به سمت در دویدم و از خونه پریدم بیرون رمان تخیلی پشت سرم تا وسط کوچه اومد و جیغ زد :
دختره ی نکبت ، برو برو به کــــــــــــارت برس .
مثل مسخ شده ها سرجام ایستادم و
کمی با تعحب نگاش کردم ، قدرت بستن دهن نیمه بازم و نداشتم ، چشمام پر شد ،
نگاه های سنگین همسایه هارو روی خودم حس میکردم ، نگاهاشون
مثل تیری بود که به قل*ب*م اصابت کرده .متنفر