دانلود رمان دنیاتم و دنیامی ⭐️

خلاصه:

دانلود رمان دنیاتم و دنیامی وایییییی مامااااان مردم ای خدا چی میشد مثل بچه پول دارا یه ماشین لباسشویی داشتیم این لباسارو میشست نیلو:کم غر بزن الان این کلثوم ننه مرده میاد میگه آب و ببند پوووف باشه بابا کلثوم:آب و ببندین پول اجاررو درست حساب نمیدین یه سره هم آب و استفاد میکنین پتیاره ها

زنیکه عین جن میمونه تا اسمش میاد ظاهر میشه

نیلو:باشه الان تموم میشه

ساغر:بچه ها سریع بشورین کلی از سبزی ها هنوز آماده نشده شب باید تحویلشون بدیم

_باشه

بد از این که لباسارو شستیم کاملا آویزون رفتیم سمت خونه

خونه که نه قوطی کبریت البته خداروشکر که یه سقفی بالا سرمون هست

سبزیارو پاک کردیم و بسته بندی کردیم قرار شد من برم تحویل بدم

_بفرمایین خانوم مقدم اینم سبزیهاتون

خانوم مقدم:چقد میشه؟

_قابلتون و نداره ۱۵تومن

خانوم مقدم:واااا چ خبره چرا انقدر زیاد میگیرین

اینا دیگه کی ان ۱۵تومنم پوله کمرمون شکست تا اینارو پاک کردیم

_خانوم مقدم دیگه ۱۵تومنم پولیه

۱۰تومن داد بهم گفت:همینقدر بیشتر ندارم و رفت داخل درو بست

اه باز این پسره جلو دره

صابر:به به سلام دریا

_کیشمیشم دم دارم، دریا خانوم

صابر: هع

بهش یه چشم غره رفتمو رفتم تو پسره پروووو

نیلو:این پسره ول چی میگفت

_مگه اون چیزی جز چرت و پرت میگه

ساغر:سبزیارو دادی

_آره بابا خسیس ۱۰تومن بیشتر نداد

نیلو:من موندم میخوایم سر برج پول اینو چجوری بدیم

_غصه نخور جور میشه ، شام چی بخوریم گشنمه

در یخچال باز کردم دیدم بعلههه شپشا دارن تو یخچال پشتک بالانس میزنن

دانلود رمان دنیاتم و دنیامی

دانلود رمان دنیاتم و دنیامی

 

 

رمان عاشقانه عین گربه شرک داشتم با بغض یخچالو نگا میکردم خوب گشنمه

که نیلو و ساغر خندیدن

نیلو:اون جوری نکنا میام میخورمت

سرمو کج کردم و زل زدم بهش

_شوهره بیاد حالا دیگه بقیشو باهم صحبت میکنیم

ساغر:ای بی حیا

(دریا شوهر ندیده نیستااا فقط بچم یکم شوخه)

نیلو صداش و کلفت کرد

_اوووم من که از خدامه

ساغر:اووووق بس کنین حالت تهوع گرفتم باوا

نیلو:چیه حسودیت شد توروهم میخورم

ساغر:عههه چندشا

_نیلو جونم

نیلو:جانم

_من گشنمه

نیلو:بیا منو بخور

_عهههه نیلو گشنمه

ساغر:کارد بخوره شیکمت بلندشو نیلو بریم یه چی بخریم تا دریا مارو نخورده

_بریم

رفتیم سه تا فلافل گرفتیم تا چشام به فلافل و خورد تقریبا شیرجه زدن روش گشنمه خوب

ساغر:به خدا همش مال خودته

_ساغر من میگم تو یکم چاق شدیا

ساغر:واقعا

_آره کم غذا بخور

ساغر بقیه فلافلشو گذاشت کنارش و بغ کرده نشست

یه لبخنده پلید زدمو فلافل و گرفتم دستم و گفتم

_اینو میبینید

ساغر و نیلو:آره

با چندتا گاز خوردمش اونام مات و مبهوت نگام میکردن

_دیگه نمیبینید

بعد از خوردن فلافلا رفتیم خونه تو جامون دراز کشیده بودیم

_عخیش سیر شدما

ساغر:نه ترخدا میخوای گرسنه هم باش سهم منو هم خوردی ، تو چرا چاق نمیشی هان

_حرص نزن من خدادادی مانکنم

نیلو :شاتاب شید دیگه

 

پیشنهاد ما به شما:

دانلود رمان این عشق مرد می‌خواهد

رمان ازدواج به سبک دزدی | n.ghasemi

رمان سلطه‌گران_کتاب برگزیده‌ی سیاهی | phantom.hive

رمان شیاطین هم فرشته اند | roro nei30

5/5 - (1 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 2174 روز پیش

بازدید :8677 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان:دنیاتم و دنیامی

نویسنده

نویسنده:آلا و سوگند

ژانر

موضوع: عاشقانه،کل کلی

طراح

طراح:فرزانه رجبی

تعداد صفحات

تعداد صفحات:360

منبع

منبع:



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 1 )


  1. fatima گفت:

    فقط یه کلمه:

    مزخرفه به تمام معنا…الکی وقتم رو هدر دادم البته با خوندن همون چند صفحه ی اول متوجه شدم چقدرچرت وابکیه

افزودن نظر