دانلود رمان طلسم تنهایی ⭐️

خلاصه:

دانلود رمان طلسم تنهایی تنهاییم را به آغوش،میکشم همچون ساحره ای که سِحرش را نخواه که هیچوقت پا به قلمروی تنهایی من بگذاری،چرا که درهم میشکند تورا این مانتوی چروکیده ام رو گوشه ای از سالن پرتاب کردم وتن کرخت و خسته ام رو به آشپزخانه رسوندم.

دستم رو روی دکمه ی پیغام گیر تلفن کشیدم و با حوصله به تنها پیامی که برام اومده بود گوش دادم:

_خبر مرگت کدوم گوری هستی؟؟ اون بی صاحابو روشن کن! نمیدونی که، انقدر اینجا بهت فحش می دم که نگو…میمردی یکی دیگه رو جای من می فرستادی؟ دارم آب پز می شم تو این هوا… پیامم رو دیدی بهم زنگ بزن تا بهت بگم قرارداد ها رو به کجا رسوندم.

لبخندی به لحن همیشه بی ادب این دختر زدم و موبایلم رو روشن کردم وبلافاصله شماره اش رو گرفتم.

_چه عجب!

_سلامت کو؟

_برو بابا… من تو این گرما به بابامم سلام نمی کنم چه برسه به تو!

دانلود رمان طلسم تنهایی

دانلود رمان طلسم تنهایی

 

_خیلی گرمه، نه؟

_جهنمه بخدا،آخه کدوم خری تو این هوا میاد اهواز که من اومدم البته تو فرستادیم همش تقصیر توإ…

_خیلی خب دریا، انقدر غر نزن بگو ببینم چه خبر؟

لحنش شیطون شدوبا خنده گفت:

رمان عاشقانه _مژدگونی بده رییس!

لبخندی زدم وگفتم:

_می دونستم از پسش برمیای. مژدگونیت محفوظه، به محض اینکه برگردی بهت می دم.

_به به دست و دلباز شدی، پس سه سوته خودمو می رسونم.

_منتظرتم؛ درضمن شرح قراردادهارو برام بفرست.

_حله. رسیدم هتل می فرستم.

_مگه الان کجایی؟

کشیده گفت:

_یــــــــه جای خــــــــوب!!

اخم هام رو توی هم کشیدم وگفتم:

_دریا می کشمت اگه باز…

حرفم رو قطع کردو گفت:

_اوووو… کجا رفتی؟ نه بابا من دیگه پام رو تو اینجور مهمونیا نمی ذارم…

_چند بار بهت گفتم بدم میاد از اینکه حرفم رو قطع کنی؟

صداش رو مظلوم کردوگفت:

_خیلی خب حالاتوهم! می گم رز، من دیگه برم کاری نداری؟

 

پیشنهاد میشود

دانلود رمان رد پای اشتباه عشق

رمان در پس یک پایان | روشنک.ا

رمان درد دیرینه ی عشق | Dnya20

رمان خل و چل ها هم عاشق میشوند | Arshido.AB

امتیاز شما به این رمان

منتشر شده توسط :REZA_M در 2174 روز پیش

بازدید :4291 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان:طلسم تنهایی

نویسنده

نویسنده:زهراعابدی

ژانر

موضوع:عاشقانه،غمگین

طراح

طراح:♡~HaNaGoLi~♡

تعداد صفحات

تعداد صفحات:480



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 3 )


  1. مهکامه گفت:

    دوست عزیز . رمانت خیلی زیبا بود من که خیلی خوشم اومد . امیدوارم هر کجا هسنی همیشه شاد و سلامت باشی در پناه حق و موفق باشی .

  2. Eli گفت:

    سلام رمان قشنگ و شخصیت قویی داشت، ناز شستت?

  3. سمیرا1990 گفت:

    رمان خیلی قشنگی بود از خوندنش لذت بردم

افزودن نظر