دانلود رمان دو دنیای متفاوت ⭐️

خلاصه:

دانلود رمان دو دنیای متفاوت این داستان داستانی بسیار تکان دهنده است. مانند داستان های دیگر تلخ و شیرین نیست.زهر و عسل نیست.فقط شیرین است فقط و فقط عسل البته…بستگی به شما هم دارد که شیرین بودن را در چه چیزی ببینید اما به نظر من این داستان تمامش شیرین است و شیرین داستان زندگی یک دختر…قبل و بعد از مسلمان شدنش!حالا باید ببینیم چه چیزی عامل این اتفاق شده است

قسمتی از رمان :

رفتم و دوربینم رو برداشتم. از بابا خداحافظی کردم

و به طرف جنگل به راه افتادم.
من ماهرخ تهرانی هستم، بیست و سه سالمه و عکاسم.

به عکاسی از طبیعت و ادیان مختلف و فیلم برداری از صحنه های مختلف علاقه

خاصی دارم. یه داداشم دارم که اسمش شاهرخه و بیست و هفت سالشه.
الان هم دارم می رم جنگل کنار خونمون تا عکس بگیرم.

خونه ما کنار یه جنگل خیلی بزرگ و سرسبزه که

جون می ده برای عکس گرفتن!
الان نزدیک غروبه و جنگل خیلی قشنگه. منم به

خاطر همین می خوام برم عکس بگیرم. این جنگل یه

جوریه که هر وقت بیای اینجا یه سوژه جدید می بینی

که هوس می کنی عکس بگیری. هیچ وقت هم تکراری نمی شه.
تا جنگل دو دقیقه بیش تر راه نیست. یکم که راه رفتم رسیدم

دانلود رمان دو دنیای متفاوت

دانلود رمان دو دنیای متفاوت

 

به آهویی که داشت از برکه اون جا آب می خورد. وای چه قدر خوشگل بود! رمان طنز سریع از چند تا زاویه جوری که نفهمه عکس گرفتم

اما تا خواستم بلند بشم فهمید و فرار کرد. ایول بابا چقدر زرنگه!
یه عکس دیگه گرفتم که توی اون عکس خورشید

در حال غروب و برگ های درختان که سیاه دیده می شد

افتاده بود توی آب برکه.بابام و مامانم همیشه از کار ها و عکس

هام تعریف می کنند و می گفتند عکسات خیلی خوشگله و اگه

نمایشگاه بزنی محشر می شه.
یه فکری به ذهنم رسید و زنگ زدم به شاهرخ و گفتم بیاد

تا با هم عکس بگیریم. الان هم که بهش زنگ زدم داشت توی خونه خواب هفت پادشاه رو می دید ولی با زنگ من بیدار شد.
اون هم مثل من به عکاسی خیلی علاقه داره و کلاسش دانلود رمان دو دنیای متفاوت

رو رفته ولی من قبل از اون این کار رو شروع کردم و به خاطر

همین از شاهرخ بهتر بلدم.
تو فکر بودم که شاهرخ مثل جن پرید جلوی صورتم و پخ کرد.

دستم رو گذاشتم روی قلبم و گفتم: وای شاهی آروم تر داشتم سکته می کردم.
-همون بهتر سکته کنی مگه من صد بار بهت نگفتم که

منو شاهی صدا نکن؟ حس سبزی بودن بهم دست میده.
-اتفاقا خیلی هم بهت میاد بعد هم تا تو باشی که منو نترسونی.
-دوربینو رد کن بیاد می خوام عکس بگیرم، این دفعه دیگه پوزتو می زنم!

 

 

پیشنهاد میشود

دانلود رمان دنیای ما

رمان دختری در پس تنهایی | maedeh

رمان پدر خوانده نحس | مهلا جعفری

رمان زرد | I.yasi

2.3/5 - (3 امتیاز)

منتشر شده توسط :REZA_M در 2228 روز پیش

بازدید :8776 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

نام رمان : دو دنیای متفاوت

نویسنده

نویسنده : mahdieh83 کاربر انجمن یک رمان

ژانر

ژانر : مذهبی، اجتماعی و طنز

طراح

طراح : Lady Green

تعداد صفحات

تعداد صفحات : 61

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 1 )


  1. V گفت:

    اصلا خوب نبود

افزودن نظر