خلاصه:
دانلود رمان شب بارانی یه دختر مغرور شیطون گاهی ساکت و آروم عاشق میشه اما عاشقی بارش شگون نداره نابودش میکنه شکست نمیخوره اما پایانش تلخه دانلود رمان شب بارانی نوشته سوین کاربرنودهشتیا برای موبایل وکامپیوتر
یه دختر مغرور… شیطون… گاهی ساکت و آروم… عاشق میشه… اما عاشقی بارش شگون نداره… نابودش میکنه… شکست نمیخوره.. اما… پایانش تلخه یه دختر مغرور… شیطون… گاهی ساکت و آروم… عاشق میشه… اما عاشقی بارش شگون نداره… نابودش میکنه… شکست نمیخوره.. اما… پایانش تلخه
نوشته سوین کاربرنودهشتیا برای موبایل وکامپیوتر
مامان: چند لحظه صبر کنید گوشی رو بدم دست باباش!!
با تعجب به مامانم نگاه کردم و بعدش به کیارش که با اخم به ظرف شیرینیش
خیره شده و با پاهش داره ضرب میگیره.. مامانم رفت در گوش بابام یه چیزی
دانلود رمان شب بارانی
گفت و دوتایی رفتن سمت اتاق کار بابا.. یه طعنه رمان جدید به کیارش زدم و دیدم توجه
نکرد..
نوشین.ک طوفانی تر از دریا
کیارش.. قضیه چیه؟؟
کیارش یه نگاه با خشم بهم کرد و گفت: نوید خان..
چشمام تا سر حد مرگ باز شد.. چی؟؟
چرت چرا میگی؟؟
کیارش: چرت نیست.. قراره آقا با خونواده گرامیشون بیان خواستگاری..
چی؟؟ خواستگاری؟؟؟ برای کی؟؟
کیارش: برای من، نکنه الان فکر کردی منم دخترم؟؟.. خب میخوان بیان خواستگاری خانم..
به من اشاره کرد..
به خودم اشاره زدم و گفتم: من؟؟
کیارش: بله با اجازتون..
پیشنهاد می شود
رمان شکلات ۷۰ درصد | malikaaraghi
رمان قشنگ ترین رویداد | idorsa