مصاحبه با سرکار خانم آزیتا خیری اختصاصی یک رمان
مصاحبه با خانم آزیتا خیری
خالق اثاری چون:
ضمن عرض سلام و خسته نباشید خدمت شما، نویسندهی گرامی، مفتخر و سعادتمند هستیم که مصاحبه با شما را آغاز کنیم.
۱. خوشحال میشویم اگر در ابتدای مصاحبه، یک بیوگرافی مختصر به ما ارائه بدهید.
آزیتا خیری ئیلانلو هستم. متولد و ساکن قزوین. کارشناس زمین، متاهل و مادر.
۲. لطفا یک توضیح مختصر درباره ی تمام رمان های آنلاین و چاپ شده خودتون بفرمایید.
یازده عنوان کتاب توسط مجموعه انتشارات علی به چاپ رسوندم با عناوین: چه ساده شکستم، دختر ماهمنیر، در میان مه، خانه امن، بوی درختان کاج، شاخه نبات، فصل میوههای نارنجی، کوچه دلگشا، عاشق شدم، بیگناهان، من غلام قمرم و کتابهای هفتسنگ و ماهی زلالپرست از همین انتشارات در دست چاپ هستند. دو کتاب ای مهربان چراغ بیاور و دختر آبان هم در حال نگارش آنلاین هستند.
۳. چه محرک محیطی و یا درونی، شما را به قدم گذاشتن در راه نویسندگی سوق داد؟ به نوعی مشوق های اصلی شما در این راه چه کسانی بودند؟
نوشتن هیچوقت از من جدا نبود. مثل بسیاری از نویسندگان با انشاهای مدرسه شروع شد و به قصههای کوتاه پشت دفاتر عربی و ریاضی رسید. مادرم همیشه مخاطب این داستانها بودن و حتی در سنین نوجوانی و بیتجربگی من، تکتک شخصیتهای داستانهای منو نقد میکردن. یقینا نگاه و باور ایشون در باروری ذوق من نقش ارزشمندی داشت.
۴. وقتی برای انتشار اولین کتابتان اقدام کردید، چه بازخوردی از محیط دریافت کردید و چه واکنشی به این بازخوردها نشان دادید؟
از ابتدا هدفم چاپ کتاب بود و شکر خدا حدودا یک هفته بعد از تحویل کتاب به ناشر، با تماس ایشون مبنیبر عقد قرارداد، خستگی چند سال نوشتن کتاب چه ساده شکستم از تن و روحم رفت.
۵. بین تمام کتابهایی که تا کنون نوشتهاید، خودتان کدام یک را بیشتر میپسندید و به کسانی که تا کنون کتابی از شما نخواندهاند، پیشنهاد میکنید آن را حتماً بخوانند؟ دلیل برتری این کتاب از نظرتان چیست؟
کتاب فصل میوههای نارنجی برای من یک نقطه عطف بود به جهت کل قصه و شخصیتهایی که در اون کتاب وجود داشت، شخصیتهایی خاکستری که نمونه عینی اونها در جامعه کم نیستند. اما به دلیل علاقه زیادم به تاریخ ایران، بوی درختان کاج و من غلام قمرم به دلیل بار تاریخی و تحقیق بسیاری که براشون انجام دادم، جور دیگری عزیز هستن و در نهایت ماهی زلالپرست که وقتی تموم شد، خدا رو بهخاطر نوشتنش شکر کردم.
۶. به نظر خودتان نقطهی آغاز ایجاد دگرگونی در نوع نوشتههایتان و آغاز محبوبیت کتابهایتان در میان جمعیت زیادی از مخاطبین، از چه زمانی و از کدام کتابهای شما بوده است؟
زمانی که خانه امن منتشر شد، یکباره با سیل بازخوردها و نظرات مواجه شدم. خانه امن یک عاشقانه سیاسی و اجتماعی بود و با توجه به اینکه عامهنویس هستم، گمان نمیکردم مخاطب عام به موضوعاتی از این قبیل علاقه نشون بده.
۷. ایدهی رمانهای شما چهطور به ذهنتان میرسند؟
کتاب فصل میوههای نارنجی با یک خط داستانی شروع شد: دوربین یک خبرنگار زمان مذاکرات برجام مقابل هتل کوبورگ به سرقت رفت! ماحصل این تیتر خبری شد کتابی حدودا هشتصد صفحه.
یا کتاب شاخه نبات ابتدا فقط یک ایده کلی بود؛دختری که قصد داشت یک داروی ناباروری رو در کشور بومی کنه! اصولا با همین رویه شروع میکنم و جزئیات قصه در خلال روایت داستان ایجاد میشن.
۸. شخصیتپردازیها در رمانهایتان چهطور در ذهنتان جرقه میزدند؟ شما برای شخصیتهای رمانهایتان از اشخاص خاصی الهام گرفتید و یا همگی آنها ساختهی افکار و خیالات خودتان بودهاند؟
شخصیتها اصولا در ذهن من چهره ندارن. شاید برای همینه که وقتی دوستان مخاطب در فضای مجازی تصاویر مدلها و بازیگران رو برام میفرستن گیج و کلافه میشم. شخصیت پویان در کتاب در میان مه قرار بود منفی باشه اما تبدیل شد به یکی از قهرمانان اصلی کتاب یا شریف در بوی درختان کاج قرار نبود اینقدر محکم و پررنگ باشه. همه چیز به قصه مربوط میشه و به خطی که داستان طی میکنه.
۹. آیا ترجیح میدهید بر اساس واقعیت جامعه و با اشاره به مشکلات مردم رمان بنویسید یا آنکه ترجیح شما بر متفاوت با روزمرگیهای زندگی نوشتن و نوشتن رمانی پر شور و هیجان برای بر انگیختن احساسات مخاطبین و دور کردن آنها از دنیای واقعی خودشان، است؟
حتمالا جواب این سوالو دوستان مخاطب بهتر بدن. من دقیقا بر اساس واقعیات جامعه مینویسم، حتی اگر تلخ به نظر برسه.
۱۰- به چه ژانرهایی از رمانها برای مطالعه علاقه مند هستید؟ از میان این ژانرها، کدام کتابها را بیشتر از بقیه میپسندید و به همه پیشنهاد میکنید؟
کتاب زیاد میخونم. زمانی عاشق رمان بودم اما الان مثل شعبدهبازی شدم که دست همکار برام رو شده. متاسفانه کمتر رمانی میتونه جذبم کنه اما در مقابل عاشق کتابهای مستند، وقایعنگاری و کتابهای تاریخی هستم.
۱۱. بین نویسندههای مختلف، آثار کدام نویسندهها را بیشتر از بقیهی نویسندهها میپسندید؟چرا؟
نگاه واقعگرایانه دکتر غزل پورنسایی در کتابهاشون برام ارزشمنده و متانت قلم سرکار خانم مهشید تهرانی در رمان رو میپسندم. تلاش خانم ویدا چراغیان عزیز در پیشرفت و خوب نوشتن برامقابل تقدیره و کنار این سه عزیز، بسیاری از همکاران هستن که مقابل قلم تمیزشون سر تعظیم فرو میارم
۱۲- چگونه آیندهای برای نویسندگی خود پیش بینی میکنید؟ آیا میخواهید تا ابد در حال نوشتن باشید یا فکر میکنید روزی خواهد رسید که نویسندگی را برای همیشه کنار بگذارید؟
مثل اینه که از ماهی بخواهید آب رو فراموش کنه! بعد از این دو کتاب آنلاین مدتی استراحت خواهم کرد، اما یقینا تا وقتی آلزایمر نگرفتم کاغذ و قلم از من جدا نخواهند شد.
۱۳. نویسندگی در فضای مجازی رو چطور می بینید؟
آنلاین نوشتن ترسناک، اما مهیجه. تجربه جالبی بود برای من، اما مطمئن نیستم بخوام تا همیشه به این نوع نوشتن ادامه بدم.
۱۴. در نویسندگی الگویی دارید؟ چه کسی؟
همیشه سعی کردم به هر کتابی به چشم کلاس درس نگاه کنم، اما در نهایت چیزی که روی کاغذ اوردم تکهای از خودم بوده!
۱۵. چه توصیهی به سایر نویسندگان به خصوص نویسندگان تازه کار میکنید؟
یاد خواندن، زیاد نوشتن و دوری از تعصب در نوشتن. تعصب به معنای بهترین بودن در هنر سم مهلکیه که جلوی شکوفایی هر ذوق و استعدادی رو میگیره.
نظرتون را درباره این مصاحبه و مجموعه یک رمان لطفا بفرمایید.
سخن آخر
سپاس از شما و مخاطبین محترمتون. آرزوی لبخند و سلامتی برای همه دوستان دارم.
با تشکر از خانم خیری عزیز بابت این مصاحبه ارزشمند.
عاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی
مرسی از سایت خوبتون
اگه میشه با خانم کیانا بهمن زاد هم مصاحبه کنید
سلام حتما
از مصاحبهشون استفاده کردیم. ممنون از سایت خوبتون
سلام همین الان نشسته در نظر و تموم کردم چند روز پیشم عنکبوت رو خوندم و اومدم دنبال بیوگرافی نویسنده این شاهکار ….خانوم خیری اگه این پیامو میبینید ، از خدا میخوام زندگی تونو شفاف و زلال مثل قلمتون بکنه 🙂