مقدمه:
از هر طرف زندگی را نگاه کنی، اول و آخر، سه بعد دارد؛ شادی، غم، خلأ! و تمام این بُعدها را در زندگی خواهیداشت.
مجموعه دلنوشته های سه بعدی
قسمتی از دلنوشته:
زندگی سر جنگ با انسان باز میکند؛
وقتی هم که میگویی چرا…؟
دلیلی برایت نمیآورد.
و در این میان، این تو هستی که باید انتخاب کنی؛
جنگ،
شکست،
سازش!
کدام؟!
هر سه آنها نابود میکند انسان را؛
شاید هم نجات!
پایان زندگی جزءِ اسراریست که تا آخر، پنهان میماند.
***
زندگی زیباست؟! چگونه زندگی را زیبا توصیف میکنید؟
زندگی جذابیتی ندارد؟! چرا اینگونه فکر میکنید؟
هرکس در جهانِ خود، زندگی را به گونهای تصور میکند؛
یکی خوب، یکی بد!
امّا حقیقت کدام است؟
***
در این زندگی، هیچ حقیقتی وجود ندارد؛
همهی چیزهایی که وجود دارد، دروغی بیش نیست.
این زندگی، مانند سرابیست که انسان در خیال میبیند؛
امّا فرقش اینجاست که سرابِ خیالش، از ذهن میرود؛
ولی زندگی تا موقع مرگ، کنارت است.
***
گاهی زندگی داغی بر دلت میگذارد که حتی
خدا هم در کارش حیران میماند… .
وقتی هم که سؤالی دربارهی زجرش میپرسی،
میگوید: «هنوز جان داری!»
***
از زندگی پرسیدم: «چه زمان وقتِ خوشبختی است؟»
گفت: «هرگاه آسمان و زمین همدیگر را قطع کردند، وقتِ خوشبختی است.»
***
گفتند: «به دنبال خوشی بروید؛
خوشی، هیچگاه به سراغ کسی نرفتهاست!»
ما به سراغش رفتیم؛
امّا…
فکر کرد بازیِ گرگم به هوا قرار است بازی کنیم؛
فرار کرد!
***
چه روزهای عجیبی است؛
دلت اشک میخواهد، میخندی!
دلت خنده میخواهد، گریه میکنی!
باید یک سر به تنظیمات زندگی بزنم؛
انگار اشتباه میفهمد حرف دلم را…
***
زمانی بزرگان نصیحت میکردند: «بخند تا دنیا به رویت بخنده.»
اما…
الآن نصیحت میکنند: «نخند، دنیا ساز مخالف باهات میزنه!»
پیشنهاد میشود
مجموعه دلنوشتههای بهارِ زمستان | روناهی بازگیر
مجموعه دلنوشتههای چَمروش | فاطمه آماده
مجموعه دلنوشته های آنچه از دل برآید
مجموعه دلنوشته های دنیای توی چشمانت