معرفی رمان:
رمان کوتاه سایه احساس _ سایه احساس، قصهی دلدادگی و تاخت و تاز احساسیِ اشتباه در زندگی آدمهای داستان است. آدمهایی که دلداده کسانیاند که سهمشان از آنها تنها درد است و درد!
دردی که بیشک مستلزم درمان است، اما چگونه و چه کسانی آن را درمان میکنند؟
رمان کوتاه سایه احساس
قسمتی از رمان:
کارش همین بود، دوره کردن حرفهایی که هرگز فرصت مبدل شدن به واقعیت را نداشتند. حالش اصلاً خوب نبود، حالِ قلبش بیشتر. دلش میخواست قلبی را که برای اوی بی احساس میکوبد از سینه در بیاورد و زیر پا له کند!
– روشنا! حق داری، حق داشتی؛ ولی لطفاً دیگه تمومش کن، منم کم نکشیدم. نمیخوام دوباره همه چی رو به یاد بیارم باشه؟
او دنبال این بود که همهی حقهای جهان برای خودش باشد؟ نه.
او فقط نیاز به درک داشت. نیاز به فهمیده شدن. ولیکن بیخود بود داشتنِ چنین انتظاری از او که هیچ از درک کردن و درک شدن نمیدانست.
نفرین بلد نبود، اما نمیتوانست ببخشد، رمان عاشقانه نمیتوانست فراموش کند، قلبش راضی به بخشش نبود.
نوشت و نوشت.
– هر چی هم برات توضیح بدم نمیفهمی توی قلب لامصب من چی میگذره. منم جای تو بودم نمیخواستم به یاد بیارم تو الآن حالت خوبه کوکِکوک! بایدم نخوای به یاد بیاری. بخشیدم؛ ولی یادم نمیره قلبم رو چطور سوزوندی. یادم نمیره چه شبهایی تا صبح گریه کردم. من رو بدجور شکستی، دلم رو. نمیتونم ببخشم. برو از خدا بخواه شاید ببخشه! من که نه؛ ولی به خدا التماس کن شاید خدا ببخشه. نمیگم نفرین میکنم، نه اصلاً؛ ولی نمیتونم ببخشم قلبم نمیتونه ببخشه برو از خدا بخواه شاید ببخشه، شاید ببخشه.
حالا پشیمان بود، پشیمان بود که گفته بود نمیبخشد.
پیشنهاد میشود
رمان راهی برای دست یافتن (جلد دوم)
رمان آرامش مصنوعی | ساحل گودرزی
با سلام و عرض وقت بخیر خدمت مدیریت محترم
بنده نویسنده این رمان هستم؛ خواستم درخواست کنم این رمان و کلیه لینک های دانلود مربوط به این رمان، حذف شود.
سپاس
سلام وقت بخیر؛ بنده نویسنده این رمان هستم.
لطفاً اگر امکانش هست رمان را از صفحه پاک کنید.