رمان من خیالی ⭐️

معرفی رمان:

رمان من خیالی _ ماجرا از همان جایی آغاز می‌شود که سایا از دست آشوب درونی‌اش به رویاها و خیالاتش پناه می‌برد؛ دنیایی خیالی…اما نه! رویاها فقط تا زمانی خوب هستند که طعم تلخ آن‌ها هنوز فرا نرسیده، کسی برنده هست که پای قسمت‌های تلخ و شیرین آرزو‌هایش بایستد!

 

رمان من خیالی

رمان من خیالی

 

قسمتی از رمان:

با قدم‌هایی آهسته و شمرده‌شمرده به طرف لبه‌ی پنجره‌ی اتاقش قدم برداشت؛ پرتوهای نازکی از نور خورشید روی فرش گلبهی رنگ که با کاغذ دیواری‌های اتاق هم سِت بود؛ افتاده بود و یک روشنایی آرامش‌بخش و ملایم به فضا بخشیده بود.
اما چه فایده که سایا از این یک‌نواختی و روزهایی که اندک تفاوتی در فردا و امروزش مشاهده نمی‌شد بیزار بود!
دستش را دراز کرد و پنجره‌ی متوسط اتاق را کامل باز کرد؛ باد ملایمی موهای قهوه‌ای رنگ و لختش که انتهای آن‌ها کمی هم حالت‌دار بود را نوازش کرد؛ نفس عمیقی کشید؛ به کوچه‌ی خلوت و ساکت همیشگی چشم دوخت.
طولی نکشید که چشمش به جلد فیروزه‌ای رنگ کتابی که روی لبه‌ی پنجره قرار داشت افتاد؛ لبخند کم‌ رنگی کنج لبش نشست؛ دست به کار شد و به زحمت روی لبه‌ی پنجره نشست و کتاب را لابه‌لای انگشتان کشیده‌اش قرار داد.
پلک‌هایش را روی هم گذاشت و چشمانش را بست؛ چهره‌ای متمرکز به خود گرفت. چهره‌اش طوری شده بود که هر کس او را از دور می‌دید فکر می‌کرد در حال کار کردن یوگا است!
بعد از چند ثانیه آهی کشید و با صدای دخترانه و لطیفش زمزمه کنان گفت:
– وای! فلور…تو نباید اون حرف‌ها رو بهش می‌زدی. اون به تو وفادار بود؛ آ…آخه اون عاشق تو بود. چرا باهاش این کارو کردی؟
چشمانش را که حالا حس گرفته بودند باز کرد و جا جای اتاقش را از نظر گذراند.

 

پیشنهاد می‌شود

رمان جوخه‌ی سلاخی | دختر اقیانوس

رمان گلوله‌ای که در سرم بود، مرا کشت | جانان.م

رمان غوغاگر

دانلود رمان توازن اقیانوسی

کتاب آن من ⭐️

5/5 - (1 امتیاز)

منتشر شده توسط :PARISA در 690 روز پیش

بازدید :5925 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

من خیالی

نویسنده

مائده حاجی حسینی

ژانر

عاشقانه / فانتزی

طراح

ستاره سیاه

تعداد صفحات

766

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 2 )


  1. بهار گفت:

    بدرد بچه ها میخوره ،درباره بی تی اس و گروه های معروف کره ای هست ، می‌ره تو خیال و می‌ره یه جا که اونا اونجا زندگی میکنن و …

  2. سـاحل بـانو گفت:

    رمان قشنگی بود ولی آخرش خیلی بد و مبهم تموم شد کاش دوباره ویرایش بزنین و ادامشو بنویسین یا جلد دومی براش در نظر بگیرین ک مثلا سایا و یوشین تو دنیای واقعی دوباره عاشق همدیگه بشن و یوشین خانوادشو پیدا کنه و…

افزودن نظر