معرفی رمان:
رمان قفس چکاوک _ او دختری زیبا از دیار روستا بود…ساده و بیآلایش…صدایش میزدند پرنده… نامش چکاوک بود…
او بعد از فوت پدر و مادرش در راه مشهد، به دست عموی معتاد خود اسیر میشود. منوچهر عمویش برای جور کردن پول موادش تاروپود و روح دخترک را به حراج میگذارد. تا اینکه ارباب جوان روستا، برای انتقامی دیرینه از برادر چکاوک، با دادن مقداری طلا به منوچهر چکاوک را میخرد…آیا این راه نجاتی برای دخترک قصه است؟ یا عذابی سخت؟
دخترک درد و رنج های زیادی در این راه متحمل وبردهی ارباب هامون بزرگ میشود غافل از اینکه روزی چکاوک بدجور دل ارباب هامون را به تاراج قلبش میبرد و… .
رمان قفس چکاوک
قسمتی از رمان:
با قدمهای کوچک هم قدمش شدم. خانهمان زیاد فاصله نداشت.
همین که رسیدیم خاطرات خوب و بدم جلوی چشمانم نقش بست. بدون توجه به ارباب دویدم. در را هول دادم…
در خراب شده بود و باز میشد. داخل رفتم همه چیز جمع شده بود. خرابه شده بود.
اشپزخانه، اتاق خواب، پذیرایی همه چیز!
میگویند خانهی پدرت ویران شود! همین بود دیگر!
در حیاط را باز کردم. تاب بچگیمان. تابی که رویش بازی میکردیم چاووش زور میگفت و من هولش میدادم. پدرم هم من را هول میداد…
شاید زیاد خاطرهی خوبی نداشتم، ولی پدرم حالش خوب بود. میخنداند. بغلم میکرد. پیشانیام را میبوسید!
الان حیاطشان پر برگ بود و من بیپدر و مادر این جا یاد خاطراتی را میکردم که ان روزها نمیدانستم بهترین روزهایم است.
روزهایی که این حیاط پر گل بود و با تزئینات وسواسی مادرم چیده شده بود. دو درخت حیاطمان بزرگ بودند و همین درخت همدمم!
بازی میکردم. از سر و کول درخت بالا میرفتم، شاید ارام و درون گرا بودم، ولی باعث نمیشد در خلوتم شیطنت نکنم!
خش خش برگهای زیر پایم دوست داشتم روی پله نشستم و چشم دوختم.
انتشار رایگان رمان در هر مکانی پیگرد قانونی دارد، از نظر اخلاقی نیز کار صحیحی نمیباشد.
عیارسنج رمان در قسمت دانلود برای آشنایی بیشتر شما درج شده است
قیمت این رمان ۳۵.۰۰۰ تومان میباشد.
لینک خرید نسخه کامل رمان عاشقانه قفس چکاوک: