رمان حزین ⭐️

معرفی رمان:

رمان حزین _ ماهی، دختر رها شده‌ای که سال‌هاست دنبال خانواده گم شده‌اش می‌گردد. در میان این جست‌و‌جو، مردی عجیب زندگی او را در طی یک سانحه نجات می‌دهد و این سرآغاز ماجراهای عجیب و غریبی برای ماهی قصه ماست.

 

رمان حزین

رمان حزین

 

قسمتی از رمان:

خانواده‌ام مرا روز آخر شهریور توی شلوغی فرودگاه رها کردند.
مدت‌ها با لباس آبی چین‌دار روی صندلی فایبرگلاس نشستم و به درب شیشه‌ای زل زدم تا بیایند و مرا با خود ببرند.
مثل آدم کوکی به ازدحام مسافران و خانواده‌هایشان که برای بدرقه یا استقبال آمده بودند، نگاه کردم.
‌اشک‌ها و لبخندهایی که در صورت آدم‌ها شکل می‌بست. ساعت‌ها منتظر ‌آمدن ‌ایلمان ماندم. ولی هیچ‌کس سراغم را نگرفت، وقتی از تشنگی و گرسنگی مثل گلوله خودم را جمع کردم؛ در زندگی کوتاهم فهمیدم هیچ کسی را ندارم.
***
«پاییز؛ سال ۱۳۹۰»
صبح با صدای اذان از خواب بیدار می‌شوم.
نور رنگ پریده ماه از پشت پرده حریر به داخل ‌اتاق خزیده است.
موهایم از شدت عرق خیس شده است.
پاهایم روی موکت‌های سرد می‌گذارم، از سرمایش تب نشسته در تمام جانم کم می‌شود.
به طرف پنجره نیمه‌باز می‌روم. صورتم را به باد خنک صبح پاییزی می‌سپارم.
چند سال از نبودنش می‌گذرد؟
هیچ‌وقت به زمستان‌های بدون او عادت نکردم.
چگونه ‌این همه سال زمهریر نبودنش را تاب آورده بودم؟
آسمان با رنگ‌های قوس و قزح با دلبری تمام، به استقبال صبح دیگری می‌رود.
چادرسفیدی با گل‌های ریز را بر سر می‌کشم. قامت عاشقی بر آستان آن خدای سراسرعشق می‌بندم.
کوله‌بار تنهایی و تمام گلایه‌هایم را در درگاه خودش خالی می‌کنم.
آشپزخانه خانه اجاره‌ای مشترکم با افسون، کوچک است.
در حالی منتظر به جوش آمدن آب توی چای‌ساز برقی هستم، لقمه نان و پنیری از میان سفره پارچه‌ای گلدوزی‌شده برای خودم می‌پیچم.
مقنعه سیاهم را روی موهای شلخته‌ام می‌کشم.
نخ نپتون را درون ماگ سیاهم بالا و پایین می‌کنم.

 

انتشار رایگان رمان در هر مکانی پیگرد قانونی دارد، از نظر اخلاقی نیز کار صحیحی نمی‌باشد.

قیمت این رمان ۲۰۰۰۰هزار تومان می باشد

لینک خرید نسخه کامل رمان حزین می‌شود:

رمان حزین

 

4.4/5 - (276 امتیاز)

منتشر شده توسط :PARISA در 665 روز پیش

بازدید :13152 نمایش

این کتاب را به اشتراک بگذارید ..

نام رمان

رمان حزین

نویسنده

طیبه حیدرزاده

ژانر

عاشقانه / اجتماعی

طراح

آرزو توکلی

تعداد صفحات

600

منبع

یک رمان

اندروید

دانلود فایل apk

پی دی اف

دانلود فایل pdf



دیدگاه خود را بنویسید . تعداد نظرات : ( 13 )


  1. PETROVA.MIR گفت:

    دوستان یک رمانی من خودم در حال تایپ این رمان رو خوندم و میتونم بگم که با قلمی سطحی و محتوای آبکی روبه‌رو نیستید. داستان انسجام و محتوای مطلوبی داره، جمله‌بندی‌های رمان زیبا هستند…شخصیت‌های پخته…سیری متعادل‌ و در مجموع میگم که رمان حزین به دلتون میشینه و پیشنهاد من به شما مطالعه هر چه زودترشه♥️
    پیروز و مانا باشید

  2. مهربانو گفت:

    رمانی پر از سراسر صحنه های جذاب و داستان عشقی زیبا بین ماهی و سمیر…که منو تا آخر دنبال خودش کشوند.
    خوندنش رو به همه توصیه می کنم.

  3. سونیا گفت:

    سلام عزیزم من رمان قشنگت رو مطالعه کردم و با هر خط بیشتر توی ورطه‌ی داستانت فرو می‌رفتم. خلق کارکتر اصلی ماهی واقعا مهارت بالایی می‌طلبه و من از این نظر بهت تبریک میگم به امید درخشش بیشترت💙💚💛

  4. ناشناس گفت:

    پیشنهاد می‌کنم حتما رمان حزین بخونید و پستی بلندی‌های زندگی رو از دید ماهی ببینید و به قوی بودنش آفرین بگید.
    خداقوتی جانانه به طیبه عزیزم برای نوشتن این اثر زیبا^^

  5. ناشناس گفت:

    بالاخره تموم شد و میتونم با آرامش بخونمش..مطمئنم مثل همیشه متفاوت و زیبا خلقش کردی، عاشق شخصیت ماهرخم، قوی و سرسخت!
    تبریک به نویسنده عزیزمون برای نوشتن اثری به این دلنشینی
    پیشنهاد میشه به عاشقانه دوست‌های عزیز یک رمان

  6. زینب. ج گفت:

    سلام وقت بخیر نویسنده‌ی عزیز
    به شما بابت خلق یک چنین اثر زیبایی تبریک می‌گویم. در همان آغاز عنوان انتخابی و خلاصه‌ی شما به قدری برای بنده ترغیب کننده بود که به ناگه خویش را مدهوش رمانتان دیدم و ناگریز برای رسیدن به علت و معلول‌ها پیرنگ را دنبال نمودم ماهی کارکتری که احساساتش از بن جان برمی‌آمد و عواطف مخاطب را با زیرکی به بازی می‌گرفت. خوانش این رمان را به دوستدارن ژانر عاشقانه_اجتماعی پیشنهاد می‌کنم. به امید موفقیت‌های روز افزون نویسنده‌‌ی محترم

  7. H گفت:

    سلام
    خوندن رمان حزین واقعا لذت بخش بود نویسنده قلم خوبی داره
    شخصیت هاش قابل لمس هستن (یعنی تو شهر منطقه و اطراف. شماهم چنین شخصیتی های بشناسین…) با ارزوی موفقیت روز افزون برای نویسنده عزیز🌹

  8. سولماز.ح گفت:

    با حالت خیلی عادی خواندن رو شروع کردم.و با هیجان دنبالش کردم.مطمینم اگر کتاب چاپی بود جزو اونایی می‌بود که تا تمومش نکردم زمین نمی‌گذاشتم و غذام هم میسوخت.لذت بخش و زیبا.قلم نویسنده ساده و روان هست….باز هم منتظر چنین آثاری از نویسنده خوش دست هستم.به امید موفقیت های بیشتر

  9. سولماز گفت:

    شخصیت اصلی داستان و قلم نویسنده ،سادگی و روانی کار را دوست داشتم.مطمئن هستم اگر اثر چاپی بود تا تمام نکردم زمین نمی‌گذاشتم. …امیدوارم باز هم آثار بهتر و بیشتری از نویسنده عزیز ببینیم و بخوانیم.

  10. نارین گفت:

    مگه میشه تو رمان بنویسی و بد باشه؟ تو این روزا که رمان خوب به سختی پیدا میشه حتما پیشنهاد میشه مطالعه کنین♡

  11. نازی بانو گفت:

    قلم بسیار روان و قابل درک، موضوع مثل همیشه تازه و مخصوص نارینه ست از محدود نویسنده هایی که امضای نویسدگیش توی رماناش مشخصه، پیشنهاد میکنم نه فقط این رمان بلکه همه رمان های این نویسنده رو مطالعه کنید اگر برای وقت تون ارزش قایل هستید مطمعن باشید هجو خوانی نمی کنید

  12. نویسنده رمان گفت:

    تشکر دوست عزیزم برای نظر زیباتون. اولین بار سوژه داستان یه کلیپی واقعی از بچه های کوچک توی تابوت یخ دیدم و کلی گریه کردم. چند وقت بعدم با خلق ماهرخ که می خواستم داستان بیشتر عاشقانه شه، یه تریلر جنایی و معمایی نوشتم با چاشنی عشق سمیر.

  13. طیبه حیدرزاده گفت:

    جواب نظر خانم زینب، ج
    تشکر از تو دوست عزیزم برای نظر خوبت.راستش من برخلاف بعضی نویسنده، عاشق کاراکتر سمیر نبودم و از خلق یه مرد مغرور و دغلباز که دست بزنم داره بدم میومد ازش و هی می خواستم بکشمش؛ اما اینقدر بشر مظلوم بود و عاشق. بالاخره خواستم یه عشق شیرین بینشون بوجود بیاد.

افزودن نظر