معرفی رمان:
رمان جانان من باش _ یعنی میشود تابستان، بشود عروس زمستان؟ یعنی میشود جانان قصهی ما بشود عروس کوه سرد غرور؟
یعنی میشود دختر قصهی ما وقتی از طوفانهای بزرگ زندگیاش تن نحیفش شروع به لرزش کند، کسی باشد که دستهای او را بگیرد و با گرمای دستش وجود او را سراسر گرما و آرامش کند؟
امّا چه کسی میتواند باور کند که کوه سرد غرور دارای دستان گرمی باشد.
تقدیر چه سرنوشتی را برای دختر قصهی ما رقم خواهد زد و جانان ما جنون و جانان چه کسی خواهد شد؟
رمان جانان من باش
قسمتی از رمان:
من و خانوم فرزادی به سمت دفتر کارمندان رفتیم که خانوم فرزادی با در زدن هر دومون وارد دفتر شدیم. با ورود ما همهی سرها به سمتمون برگشت.
با دیدن دفتر بزرگی که حدوداً چهار تا میز و کامپیوتر جداگانهای داشت. زیر لب «اولالاای» گفتم و بیاراده لبخندی روی لبم نشست. چیدمان لاکچری دفتر همراه با چاپگر و کلی وسایل مختلف برای من خیلی لذتبخش بود. با همون لبخند روی لبم دوباره نگاهی به اطراف دفترشون کردم. قفسهی بزرگی چوبی که پُر از پوشههای رنگرنگی توی چیده بودن به همراه یک آبسردکن گوشهی دفترشون و تابلوی طلایی رنگی با تصویر جنگل سرسبز روی دیوار نصب شده بود.
خانوم فرزادی رو به دو کارمند دختر و دو کارمند پسری که پشت میز کامپیوتر نشسته بودند کرد و با لبخند گفت:
– بچهها! ایشون خانوم جانان توکلی عزیز ما هستند. کارمند جدید و دختر گل آقای توکلی!
همگی با حرف خانوم فرزادی از جاشون بلند شدن. حسابی با من خوش و بِش و خوشآمد گویی کردند که من هم با مهربونی جوابشون رو دادم.
پیشنهاد میشود
رمان تکه آخر پازل ممنوعه | مهر دوخت حیدری
رمان متهم ردیف چهارم | فاطمه علیآبادی
رمان زیاد جالبی نبود مادر که مثل ماست بود دختر این همه کتک خورده میگه اشکال نداره شوهرته،، پدر هم معلوم نبود کجا ماموریت رفته اون دوتا پسر و دختره یهو کجا رفتن،،کلا جالب نبود
رمان قشنگی بود .. با هر لحظهاش گریه کردم و خندیدم چون دلم برای جانان خیلی سوختتتت
محشررررر بود. دَم کسی که این رمان عالی رو نوشته گرم ♡♡♡♡♡♡♡♡
رمان قشنگی بود و خیلی باهاش گریه کردم واقعا غم جانان غیر قابل تحمل بود
❤️عالی عالی عالی❤️
❤️عالی عالی عالی❤️
مادرش ماست نبود فقط میترسید امیرحسین از گرفتن دخترش منصرف بشه…باباش ماموریت بود و دخترشو به سیاوش سپرد که اصلا همچی دورغ سیاوش دورغ بود .. بنظرم رمان مناسب سنت نیست چون باید رمان رو هنگامی که بخونی درک کنی نه فقط اینه روزنامه بخونی و رد بشی 🙂
رمان جالب و زیبایی بود من خوشم اومد.
رمان غم انگیزی بود 💔 خیلی گریه کردم باهاش 🙂
خیلی قشنگ بود 🥰