معرفی رمان:
رمان تا تلافی _ شقایق به شدت از ازدواج با احسان ناراضیه و دوستش، گیتا، سعی میکنه تا کمکش کنه و بهدنبال مدرکیه تا این مردِ به ظاهر آشنا رو از زندگی شقایق دور کنه. بعدها متوجه میشه احسان نیکنام دچار اختلال روانیه و همین بهونهای میشه تا احسان رو لو بده و اون رو به تیمارستان ببرن؛ ولی احسان با فرار از اونجا در پی انتقام از گیتا میفته.
رمان تا تلافی
قسمتی از رمان:
دستم رو دور شونههای شبنم حلقه کردم و با ناراحتی گفتم:
– شبنمی! عزیزم، گریه نکن دیگه! همه چی درست میشه.
شبنم با هقهق گفت:
– چیچی درست میشه گیتا؟ ندیدی کارت کوفتی رو؟ دارن به زور من رو به اون عقاب وصل میکنن. خدا! من نمیخوام زنش بشم!
ماهک که روبهرومون روی زانوهاش نشسته بود، با ناراحتی دستش رو روی دست شبنم گذاشت و هیچ نگفت. لبم رو با زبون خیس و سپس جوییدم. متفکر به شبنم نگاه کردم و گفتم:
– محمد کاری نکرد؟
بیشتر و سوزناکتر هق زد و رمان عاشقانه نالید:
– اون بیچاره که (هق) حتی روم نمیشه نگاهش کنم.
با زاری نگاهم کرد و گفت:
– چیکار کنه؟
به روی پاهاش زد و گفت:
– جواب عشق سه سالهمون این نبود! این نبود که آدمی مثل اون (…) بیاد و زندگیم رو داغون کنه. بچهها، من بدون محمد هیچم! چطور با اون مردیکه ازدواج کنم؟ ای خدا!
نگاهی متأسف بین من و ماهک گذشت و من روی شونهی شبنم رو کمی نوازش کردم که سرش رو با زاری روی شونهم گذاشت و هق زد.
شبنم و محمد چند سال بود که عاشق هم بودن؛ ولی با حضور خواستگاری فوق مایهدار که هوش و حواس پدر و مادر شبنم رو برده بود…
پیشنهاد میشود
رمان از پس خاکستر، آتشی زبانه میکشد | مرسده.میم