دانلود مجموعه دلنوشته یک فنــــجان آرامــش اختصاصی یک رمان
مقدمه :
گاهی ما آدم کوکی های روی این زمین خاکی چیزایی میاد تو ذهنمون و تا وقتی اونا رو ننویسیم اون مشغولی که ذهنمون به وجود آورده از بین نمیره!
گاهی این خود مشغولیا ممکنه فاز ادبی به خودشون بگیرن گاهیم عامیانه!
دانلود مجموعه دلنوشته قلبی برای اهدا
قسمتی از متن :
“بغض، تنهایی”
این روزها عجیب بغض میکنم؛ بغض هایم تو خالی است، خواب هایم بی تفاوت. بغض هایم شکسته نمیشود؛ فقط، گاهی در گلویم رخنه میکنند.
بغض هایم شده اند، حاصل تنهایم؛ نه شکست عشقی خوردم، نه عاشق شدم، نه کسی را از دست داده ام؛ فقط، این روزها بیش از اندازه احساستنهایی و بغض میکنم؛ شاید…
نمیدانم! شاید، حس بی تفاوتی دیگران، اضافی بودن در بینشان است، که این حس را درونم القا میکند، بغض هایم همه و همه از نوع درداند، از نوع بی کسی، از نوع اشک های نریخته، از نوع حس های نگفته، از نوع…
کلمات هم در برابر بغض و تنهایم کم می آوردند؛ مانند، دخترکی که عروسکش را گم کرده، نمیداند کجاست و بی دلیل دنبالش میگردد، من هم این روزها بی دلیل به دنبال چیزیم، چیزی شبیه معجزه تا بغضم را باز کند، چیزی شبیه مسکن، چیزی شبیه آرامش و حضور؛ اما…میدانم!
این روزها بغض و تنهایی است که همدم من شده است؛ کلماتم درد میکشند، اما مینویسم تا؛ شاید، کمی از التهاب درونم را کم کنم، مینویسم تا بغضم باز شود، از این زندان همیشگیش خارج شود و برگونه هایم جاری شود، مینویسم؛ اما، افسوس…
خالی نمیشوم که هیچ، پرتر هم میشوم پس…
زیبا و پر از احساسات ناب 🙂
موفق و پیروز باشی دوست عزیزم
با ارزوی نوشته های زیبا و پر حسِ دوبارت ♡♡♡