مقدمه:
دانلود مجموعه دلنوشتههای آواز سنگها _ قلبهای یکدیگر را آرام لمس کنیم. با احتیاط و ملایم نوازش کنیم. آنها را زمانی که مهربان و پرشور هستند، در آغوش بگیریم؛ همچون گویی شیشهای با قلبها رفتار کنیم،گاهی با پارچهای ابریشمی گردوغبار روزگار را از سطح آن پاک کنیم.
کسی چه میداند؟ شاید همین فردا، آن همه لطافت و صافی، جایش را به سنگی سخت، با ناهمواری بسیار بدهد. سنگی با احتمال شکستن بلور شیشهای قلبهای اطرافش، فوادی از جنس حجر!
دانلود مجموعه دلنوشتههای آواز سنگها
قسمتی از مجموعه:
از وقتی که کلمهی «رفت» در خاطراتم خانه ساخت،
قلب لطیفم دیگر تنافس نمیکرد.
آموخت محکم باشد!
سنگین و رنگین فقط کارش را به عنوان عضلهای از اعضای بدن انجام دهد؛
بدون آن که دخالتی در غدهی بدخیمِ احساس داشته باشد.
میخواهم بِدَوَم، دانلود دلنوشته عاشقانه
اما وزنهای سنگی به اسم قلب توانم را میگیرد.
ریهام به نقطهای کوری میان اعضای تنفسیام التماس میکند،
تا دمی تازه بفرستند و
من به این فکر میکنم که کاش دلیلی محکم برای ترک کردنم وجود داشت!
نه اینقدر بیتفاوت و غریب،
نه اینقدر غمانگیز و تحقیرکنند!
اما باز والهای عاشق میشوم،
و تونلی برای رفتن معشوق خود در دل قلب سنگیم حفر میکنم… .
***
در پی کدام صحرا میروی ای دل،
اینجا کسی به انتظار کاروانها نمینشیند.
به تنگ شدن نیازی نیست!
اینجا خیاطها مهارتِ تعمیر ندارند.
کمتر سراغ از رفتهات بگیر!
اینجا صنمهایش وفا ندارند.
در کوچهی رسوایی پرسه بزن!
اینجا همه در خیابان آبرو، آبرو ندارند.
همرنگ جماعت شدن تاوان دارد…
تو سنگ بمان!
کمتر خطر دارد.
***
پیشنهاد میشود
مجموعه دلنوشتههای خیال من | سمیه بیرونی
مجموعه دلنوشتههای پریشاندل | راحله خالقی
دانلود مجموعه دلنوشتههای مشکلی نیست
بسیار جذاب و دلنشین بود دلنوشتتون
موفق باشید جانا
قلمت فوق العادس
تو ادامهی مسیرت موفق باشی♡