خلاصه رمان :
دانلود رمان گریه ی عشق داستان شکستن باورها، اعتمادها،، یک ازدواج ازسره بی تفاوتی!!داستان یه دخترو پسر که عاشق همن, ولی همه چیز خراب میشه . دختر داستان ما مجبور میشه بایکی که دوستش نداره ازدواج کنه به نظرت سرنوشت این دختر و پسر و صد البته پسری که بااین دختر خانم ازدواج کرده چی میشه؟
توی این روستایی ک همه همدیگرو میشناسن دیدن میثم خیلی سخته اونم
ک گیرداده همین امروز باید بیای ببینمت وگرن خون ب پا میکنم ای خدا کاش میشد
مشکل قبیله ایه ماهم حل بشه تا منو میثمم بتونیم باهم ازدواج کنیم و مجبورنباشیم قایمکی همو ببینیم
تو آیینه ب خودم نگاه کردم اون لباس محلیه آبی ب پوست سفیدو چشمای آبیم خ میومد
و موهامم ک خرمایی و لخته و لبای باریک اما خوشگل.این لباسو خیلی دوس داشتممم میثمم
دانلود رمان گریه ی عشق
دانلود رمان اجتماعی از رنگ آبی خیلی خوشش میومد واسه همین اینو تنم کرده بودم البته اینجا مثل شهرنیس
ک هردقه ی لباس ب تن کنیو از این جور چیزا.اینجا اگرلباسی غیراز لباس بختیاری
روبپوشی توهین ب قبیله ب حساب میاد و پدرم شدیدا توبیخم میکنه.زندگی توی روستا
واقعا سخته…یکی از آروزهای منه ک برم شهر ب میثمم گفتم بیا فرار کنیم و بریم
شهر اما قبول نمیکنه و میگ مادرم پیرع و جز من کسیو نداره اگ تنهاش بذارم دق میکنه
ب بیرون از خونه ی آجریمون نگاه کردم دیدم کسی نیس
مادرم رفته بود خونه ی یکی از همسایه ها ک تازه دخترشو از دست داده بود
پدرمم گله رو برده بود چرا
رفتم بیرون میثمم ب دیوار تکیه داده بود و وقتی منو دید واسم سوت زد
خندم گرفت مثل این دزداشدیم ک داریم میریم سرقت…
پیشنهاد می شود
رمان جای مادرم زندان نیست | مریم علیخانی
رمان به دنبال انتقام | Mahbanoo_A
واقعا چرت اصلا ارزش خوندن نداره همون دو صفحه اول ادمو پشیمون میکنه از خوندن.مطمئنن کار یه ادم با سن پایینه
به نظرم نمیشه با چند صفحه قضاوت کرد پشت هر رمانی یک ایده و فانتزی ای پنهانه .. من هنوز شروعش نکردم ولی امیدوارم خوب باشه