خلاصه:
دانلود رمان چاوَهری نقش آفرین قصه من دختریست به نام نفس که با برملا شدن گذشتهی پدرش، مسیر زندگیاش عوض میشود و از روزمرگیهای تکراری میرسد به زندگی سراسر هیجان و دچار شدن به عشق…نقش آفرین دیگر قصه، پسری به نام سیروان که خانزادهای متعصب و غیرتی است. سیروان زندگی مرموزی دارد و واقعیت زندگی او چیزی نیست که دیگران میبینند…
این داستان تقابل عشق و آرمانهاست! آرمانهای که پایبندی به آنها به قیمت جان تمام میشود!
باید دید و خواند، هنرنمایی عشق واحساس را…
مقدمه:
در پی جستجوی عشق بودم که تو را دیدم…
لبخندت رنگ دیگر داشت، حرفهایت در عین سادگی به دل مینشست!
با وجود تمام پیچیدگیهایت برایم تعریف شده بودی!
من هم برایت خوانده شده بودم! و همین تفاوتهای هر چند ساده،
مرا به تو پیوند زد و جهانم رنگ دیگر یافت…
فاصلهها بسیار، موانع فراوان، جز عشق هیچ کس مرا با تو نخواست
دانلود رمان چاوَهری
و من مطیع حضرتش شدم! اولین رمان اجتماعی آخرین مالک قلبم را به زندگیم راه دادم…
رفتی و من چشم به ره دیدار، با این ثانیههای کشنده میجنگم..
. من بیتو را مجنون میخوانند! و این سرزمین پر است از فریاد شیرینهای بیفرهاد…
نفس
نگاهی به لباسهای سادهی سیاه رنگم میاندازم؛ بیش از حد ساده هستند
و توی ذوق میزنند. حال که جان جانان آمده، این جسم رنجور هم
کمی آب و رنگ میخواهد. مانتوی سفیدِ همرنگ عشق پاکم،
بر جسم خستهام جان مینشاند. یادم میآید که جین جذب دوست داشت.
باب میلش سلیقه به خرج میدهم. شال هلویی همرنگ لبانم…
صدایش در گوشم میپیچد:
” نفس میترسم، بمیرم و به فصل هلو نرسم!”
پیشنهاد ما به شما
رمان شاهزاده ی گدا |ستاره حقیقت جو
قرار نیس فایل پی دی اف دانلود این رمان رو قرار بدین ؟!!
سلام نویسنده رمان اجازه انتشار ندادن
ببخشید می شه بگید ما چگونه این رمان را تهیه کرده ومی خونیم وقتی که شما لینگ دانلود را قرارنمی دهی
سلام مشخص نیست هنوز