معرفی رمان:
دانلود رمان هاید _ هاید داستان زندگی خواهر و برادریست که از دست یک آدم شرور مخفی میشوند و نیروهایشان را پنهان میکنند و سالهاست از قدرتشان استفاده نکردهاند، اما سر یک اتفاق ناگهانی مجبور میشوند محلی زندگیشان را ترک کنند و در این مسیر با اتفاقات جدیدی روبرو میشوند.
دانلود رمان هاید
قسمتی از رمان:
نفس حبس شدم رو بیرون دادم و خودم رو از داخل آب کشیدم بیرون…
دوباره نفس گرفتم و خواستم حرف بزنم که دوباره با دستاش به شونههام فشار اورد و سرم رو برد داخل آب..
از زیر اب و یخهایی که روی آب نقش میبست چهرش رو میدیدم..
درحالی که میخندید دستاش رو به شونم فشار میداد و اجازه بیرون اومدن بهم نمیداد..
کل بدنم یخ بسته بود… پاهام رو دیگه احساس نمیکردم..
به دستام که روی دستاش قرار داشت رمان تخیلی نگاه کردم… رنگشون سفید شده بود…
دیدم تار شد و چهره خندونش رو دیگه ندیدم.. فشار دستاش رو شونم کم شد و کلا ازم جدا شد…
ولی هیچ جونی تو تنم نمونده بود که بخوام بیرون بیام. کم کم تمام هوشیاریم رو از دست دادم..
چشمام رو باز کردم و خودم رو از بین یخها بیرون کشیدم و یه نفس عمیق کشیدم…
همونطور که قفسه سینم بالا پایین میشد شروع کردم به سرفه کردن..
به اطراف نگاه کردم ..
اینجا دیگه کجاست؟؟
من تو این همه یخ چیکار میکنم؟؟؟
با لرزی که تو تنم افتاد از وان بیرون اومدم و عقب عقب رفتم و به وان پر یخ نگاه کردم..
من مردم؟ این یعنی چی؟ چطوری اون تو بودم..؟!
با برخوردم به دیوار چشم از وان گرفتم و وحشتزده برگشتم عقب و به دیوار نگاه کردم.
پیشنهاد میشود
رمان چَشمان سرد زمستان | ساپورا
دانلود رمان خاطراتی که قاتل اند
دانلود رمان خانهی من قلب توست
رمان جالبی بود ولی انتهاش باب میل من نبود
دقیقاً منم از انتهاش زیاد خوشم نیومد ولی رمان خیلی باحالی بود مخصوصاً رایکا ولی اگه پایانش اینجوری نبود خیلی بهتر بود