خلاصه رمان :
دانلود رمان میگم تو بشنوی _ ساینا دختریه که عادت کرده، مادر یا پدرش هیچوقت تو زندگیش نباشن. جای خالی مادر، پدری که به فکرش نیستن و فکر میکنن همه محبتها تو پول خلاصه میشه رو میخواد با یکی پر کنه؛ اما نمیدونه اونی رو که انتخاب کرده، برای انتقام وارد زندگیش شده میخواد اذیتش کنه؛ اما این وسط ساینا یه ناجی داره که دوسش داره.
– مامان، مگه من در روز تو رو چقدر میبینم که یادم بمونه قیافه و شکل و شمایل قبل و بعدت چطوری بوده که راجبت نظر بدم، ها؟! حالا مامان اومدی از من راجب چیت نظر میخوای؟ من جز لبخند، ازت هیچی ندیدم تا الان! اصلاً میدونی من کی دانشگاه دارم؟! کی میام؟ کی میرم؟ نه، نمیدونی! این حرفهای ۲ سالمه که عقده شده! عقده بی پدری، عقده بی مادری! مادر دارم؛ اما به ظاهر! مامان تو هیچوقت نبودی…
نبودی فارقالتحصیل شدنم رو ببینی، بابام نبود وقتی رشته عالی با یه رتبه خوب قبول شدم، پیشونیم رو ببوسه و بگه آفرین دخترم! نبود مامان، میفــــهمــی؟! نه، نمیفهمی! چون همیشه سرت گرم دوستهات بود، محبتی که از شوهرت نمیگرفتی رو با دوستهات جبران میکردی؛ اما سعی نکردی به عنوان مادر، عقدههای بچت رو پر کنی! مامان تو هیچوقت نبوی…
دوساله سرهم رفته، یکبارم باهات دردودل نکردم؛ چون تو بلد نبودی مادری کنی… بلد نبــــــــودی!
سرمرو بالا آوردم و به چشمهای مامانم که تعجب ازش میبارید، نگاه کردم. مثلا که چی الان ؟!
– من… من… نمیدونستم از… از این وضعیت ناراضی!
– هه! وقتی بهت میگم مادری کردن بلد نیستی؛ یعنی ایـــــن! مادر بودن؛ یعنی بفهمی تو دل بچت چی میگذره بدون اینکـــه بهت بگه؛ اما تو نفهمـــــیدی! مگه فقط پوله… خوشبختی فقط پـــــوله؟! نه، پول نیــــست! فقط مادی نیست، معنوی هم هســــت؛ اما تو…
تو… از مادری کردن فقط… فقط پول دادنش رو بلدی!مامان بــــرو… بــــرو بیرون!
بیمعطلی مامانم که از صورتش بهت میبارید، از رو تخت بلند شد و رفت بیرون. منم خوابیدم و تا خود صبح هق زدم و نزدیکای ساعت ۴ خوابم برد و ساعت و برای ۷ گذاشتم که بیدار شم، برم دانشگاه.
دانلود رمان میگم تو بشنوی
تنهایی، با تنهاییهام حال میکنم
– میگن بالاتر از سیاهی رنگی نیست، سیاهتر رنگ روزگار منه!
رینگ، درینگ.
رمان عاشقانه من میگم تو بشنو که در سایت یک رمان قرار گرفته سبک رمان های عاشقانه می باشد خدا لعنت کنه، اون بشری رو که زنگ رو اختراع کرد! نه، اصلا همه چیز از بیخ و بن غلطه! خدا اونی که اولین دانشگاه رو تاسیس کرد، لعنت کنه!
همونجوری که برای انجام عملیات به سمت دستشویی میرفتم، روح پر فتوح موسس دانشگاه رو مورد عنایت قرار میدادم!
خب، مانتو مشکیم رو که دم آستینهاش یه نوار سرمهای داشت و بلندیش تا پایین باسنم بود رو پوشیدم، شلوار لوله مشکی با آلاستار سورمه و مقنعه کرباتی مشکیم رو پوشیدم.
برای آرایشم، رژ ل**ب کالباسی، ریمل و خطچشم.
خب، کافیه دیگه!
گوشیم کو؟! آهان، یافتم.
– الو… سلام عرفان.
– سلام، چیشده؟!
– گرفتی خوابیدی؟
– صد در صد این وقت صبح آدم میخوابه!
– نه بابا، شوخی نکنی با ما! بیا منو بردار ببر، دانشگاه دارم کپک!
– خب بابا، اومدم. عجب جونی داری تو اول صبحی… لامصب اول صبحی انرژی داریها!
قطع کردم، دیگه داشت زیادی حرف میزد! آخ، خاک تو سرم! مگه امروز امتحان نداشتیم؟! پوف!
حرفهاش امیدوار کننده بود یا حداقل من رو آروم میکرد؛ منی که تموم دنیام تو چت، دوستهام و دانشگام خلاصه شده بود، وجود یه دوست که مثله خواهرت باشه و روزمرگی زندگیت رو از بین ببره، غنیمتی بود بهخدا!
نت خونه رو روشن کردم و سیگار پشت سیگار، دوباره ثانیه به ثانیهام میگذشت و من غرق تو تلگرام بودم و چت میکردم که یهو یکی برام نوشت:
– سلام.
و منم جوابش رو دادم و رفتم سمت عکس پروفایلش. اِ، اینکه اون پسر ترم آخریَس! شماره من رو از کجا اورده؟!
یکم که گذشت، نوشت:
– خوبی؟
منم گفتم:
– خوبم، تو چی؟
و یه (خوبم) گفت.
– بفرمایید، کاری داشتین اومدین پیوی؟
– راستش آره؛ اما نمیدونم چطوری بگم!
وای، انقدر بدم میاد یکی اینجوری جواب میده! خو اخه گوسفند، اگه نمیدونی چطوری بگی…
این رمان اختصاصی سایت یک رمان است.
پیشنهاد می شود
رمان شهر سنگی | نرگس میرعارفین(نورا)
ضعیف بود . خیلی ضعیف
یکی از بهترین رمان هایی که خوندم….
بد نبود
جلد دومش کی توی سایت میزارید؟
رمان خوبی بود ولی آخرش یکم ناجور تموم شد ، جلد دومش رو کی میزارید؟
خییلی خوب نبود خیلی هم بد نبود
ببخشید،من خودم نویسندم گرچه تا به حال همچین چیزایی ننوشتم،چجوری میشه رمان رو تو این سایتا قرار داد؟
سلام یا در انجمن یک رمان عضو شوید
یا اگر رمان شما کامل شده هست فایل ان را برای ما بفرستید
قشنگ بود ولی غلط املایی هاش زیاد بود بهتره که اصلاح بشه!
جلد دوم کی میاد؟؟
سلام چطور میتونم عضو انجمن بشم؟لطفا کمک کنید
انجمن رمان
جلد دوم رمان در حال تایپه و به زودی کامل میشه
اسم جلد دوم رمان چیه
جلددوم رمان کامل شده؟؟؟ اسمش چیه؟؟
سلام به همه.
اولا که خیلی خوبه که بعد از خوندن برای نویسنده پیام میزارین،هم به نویسنده امید میده هم به خواننده های آینده یه ایده ای از داستان میده. ولی خواهشا درست نظر بدین. الان یه ساعته دارم تو سایت میچرخم که یه کتاب دان کنم.خب بابا اگه میخواین بنویسین بده بگین چرا بده!اگه فقط بنویسین “افتظااااح” خب نویسنده ی بدبخت چه جوری خودشو اصلاح کنه؟بعدشم فقط ننویسین “خوب بود” یا “قلم خوبی داشت”اون تیکه هایی که دوست داشتین و اینکه چرا از داستان خوشتون اومد رو بنویسین. این کار هم کمک میکنه که کسایی که میخوان دان کنن بدونن همون کتابیه که میخوان هم به کسایی که میخوان نویسنده بشن کمک میکنه.
و خواهشا اگه کتابی رو خوندین واسش نظر بزارین.نویسنده به امید نظرات مینویسه
ممنون
سلام
افرین دقیقا همینه
ما بارها گفتیم در رمان ها نظر بدید کسی دیگه خواست مطالعه انجام بده با دید باز رمان را مطالعه کنه
یا اگر بد هست شرح بدید بد بودن را نه توهین کنید چون ما اجازه توهین را نمی دهیم ولی انتقاد مشکلی ندارد
سلام
بهاره جان رمان قشنگی بود واقعا!
موضوعشم موضوع جذابی بود
نوع شخصیت ها جوری بود که خواننده رو جذب می کرد
روند داستان هم خوب بود
اما دوتا نکته ی ریزم بود که گفتم بگم شاید تو رمانای بعدیت یکم کمکت کنن
اول اینکه تعداد فلش به اینده اخرای رمان یکم زیاد شد و این باعث میشه که خواننده از تغییرای یهویی و بدون مقدمه یکم گیج بشه و رمان هم از روند عادی خودش خارج بشه
دوم اینکه به نظرم عشق شاهین و ساینا یکم زود اتفاق افتاد و اگر کم کم در طول داستان عاشق هم می شدن جذابتر و طبیعی تر بود
به هرحال رمان خیلی جذاب و قشنگی بود
با ارزوی موفقیت برای شما نویسنده ی خوش قلم:)
چطوری فایل رو بفرستیم؟
تماس با شماره قرار داده شده
در واتس اپ
سلام کی جلد دوم این رمان میاد ؟؟؟؟
لطف میکنین بگین جلد دومش اسمش چیه؟
تروخداااا بگین جلد دومش اسمش چیه
جلد دوم رمان کی تموم میشه اسمش چیه خواهش میکنم بگین
جلد دوم رمان میگم تو بشنوی رو کی میزارین اسمش چیه
جلد دوم رمان کی میاد لطفا اگه کسی می دونه اسمش چیه بگه
راستش نمیخوام توهین کنم ولی رمان جذابی نبود چون ی رمان خوب باید کاری کنه ک طرف برای خوندن ادامش هیجان داشته باشه ولی این رمان کسل کننده بود و هیجان خواسی توش پیدا نمیشه امیدوارم جلد دومش رو بهتر بنویسی موفق باشی
اسم جلد دوم چیه؟؟