معرفی رمان:
دانلود رمان مهتاب اندود _ دختری که از دنیای موازی با هدف انتقام میآید تا خانوادهاش را پیدا کند و در این راه صدمات زیادی متحمل میشود تا آن هنگامی که به عرش میرسد با یک حرکت، عشقش بر او شمشیر میکشد. قرار مردن و تبعیدش فقط یک کذب در این حوالی است. حال که او خود از اول به دنبال خود گشته است.
دانلود رمان مهتاب اندود
قسمتی از رمان:
بیهیچ فکری راه میپیمود و سرگردان و شکسته درحالیکه از سرما میلرزید، فرارمیکرد. همچنین که هوا سردتر میشد رمق اون تحلیل میرفت. تو کوچهای تاریک و تنگ مثل تودهای سرطانی به خودش پیچید. از دل خاکستر وجودش آتش کمتوانی شعله میکشید و تنها چیزی بود که زنده نگهش داشته بود.
گرسنگی امانش رو بریده بود. ژولیدهوار کنار دکهای ایستاد و بیحرف به مرد دکهدار چشم دوخت. چهرهی مرد منعطف و دلش نرم شد. چای داغ با کیکی به دستش داد و دختر به این فکر کرد که تا به حال چیزی به این لذیذی خورده؟
روی نیمکت یخزده پارک دراز کشید و به صدای به هم خوردن دندانهاش گوش کرد. شعری از سقوط خوند.
– شاید امشب بمیرم… .
«مرگ رو روی بخار شیشه عمرم مینویسم، رمان عاشقانه چقدر به اون میاد»
نمیدونم کی بود…بین خواب و بیداری مردی رو دیدم که لباسهاش کمی غیر معمول بود. نقاب و شنل داشت و قد بلندش اصرار داشت که خودش رو نشان بده. دیدمش که به سمت من میاومد. یعنی با من چیکار داشت؟ بهم رسید و گفت:
– بیا بریم… .
ترسیدم و خودم رو روی نیمکت عقب کشیدم.
– تو رو خدا به من کاری نداشته باش.
سرش رو یکم بالاتر آورد و من چشمهای پدرم رو دیدم.
پیشنهاد میشود
رمان سایه نشینها | محدثه صدرزاده
رمان فصل شقایقها | فاطمه قاسمی اسکندری(هورزاد)
دانلود رمان خانهی من قلب توست
**حاوی اسپویل**
عه من من اولین کامنتم خب چی بگم اینکه داستان بی سر ته بود اولاش جالب بود اما وسطش که میرن تو کشتی عاشق میشه بیشتر گیج میشی آخرش خوب بود اما از نظرم نویسنده میخواست زود تمومش کنه و اینکه باید بیشتر روش کار بشه
سلام عزیزم. حق با شماست. این اولین رمان من هست و یه مسائلی پیش اومد که نتونستم درست روش زمان بذارم. ممنون از نظرت