رمان های دیگر ما:
طراح جلد“:Elka Shine
کمک کندزاویه دید: این رمان از زبان اول شخصه و توسط دختر و پسر داستان بیان می شه .خسته وکوفته تواین گرما دنبال غذا می گردم. مثل این که امروز کسی نمرده،باید برم بهشت زهرا شاید اون جا یه توفیقی شده باشه. چشمامو بستم و وقتی بازشون کردم ،خودم رو وسط یه عالمه قبر دیدم. نچ، مثل این که از غذا خبری
سرم رو گرفتم رو به آسمان و گفتم:خدایا،چرا بقیه می تونن اما من نه؟
با رد شدن ماشین از وسطم دوباره گفتم:
– کاملا متوجه شدم.
این بار با یه کمی تمرکز تو باغ بودم .رفتم روی درخت نشستم ؛ به منظره باغ نگاه کردم . این جا رو وقتی پیدا کردم که صاحبش مرده بود .دراز کشیدم تا یه کم بخوابم. با احساس این که کسی رو صورتم فوت
نام رمان : من روحم
نویسنده : سحر بانو
ژانر : طنز _ تخیلی
ویراستاران : Ava Banoo
پیشنهاد می شود
رمان هوایی هوایت زمینی | غزل نارویی
رمان شیاطین هم فرشته اند | roro nei30
رمان شاهزاده ی گدا |ستاره حقیقت جو
عالی نیست ولی در کل خوبه و ارزش خوندنو داره ولی کیارش میتونست روح هارو ببینه
چطوری میتونست رها رو بغل کنه؟
چطوری دفعه اول به سوگل برخورد کرد؟مگه اون ها روح نبودن؟مگه دست روح ها کوتاه نیست از این دنیا؟
اصلن اینا به کنار فرضم کیارش میتونست اون کارهارو بکنه
روح ها که نمیتونستن!چطوری سوگل تو اتوبوس موهای کیارش رو میکشید؟!
به هر حال اگه این ها نبود خوب بود
طوری نبود که بگم وقتم تلف شد
ببخشید من فکر میکنم شما اصلا یا ژانر رمان رو نخوندید یا به اون دقت نکردین وقتی یک رمان تخیلی، یعنی این اتفاق ها ممکن می شن
رمان جالب و متفاوتی بود تشکر از نویسنده کوشا
عالی و سوزناک بود ولی خیلی خوب چه از نظر طنز و چه از نظر احساسی اگه این اولین تجربه نویسنده بود عالی بود بهشون تبریک میگم