خلاصه رمان:
دانلود رمان من دیوونه نیستمدو دختر با یک مشکل مشترک،یک مشکل لاینحل،مشکلی که آروم آروم وارد زندگیشون شده و کم کم ریشه میدونه.مشکلی که میتونه هر آدمی رو از پا بندازه.ولی اونا مقاومت می کنن.میجنگن،برای زندگی تلاش میکنند.و یک پسر،با یک دنیای متفاوت،که می خواد کمک کنه.شاید نه خیلی مستقیم ولی می خواد اونا رو نجات بده.یه روح
نام کتاب:من دیوونه نیستم
نام نویسنده:Fateme7 کاربر انجمن
موضوع:ترسناک،ماورائی
سرگردان و شیطان!!!!!داستان ما داستان خدا و شیطانه….مبارزه حق با
باطل.اما با یه روایت متفاوت،یه جنگ عجیب،در واقع جنگ امید،باید دید که اونا امید
خواهند داشت>آیا خدا رو باور می کنن؟یا نه قراره ناامید بشن و فرو برن تو منجلاب شیطان؟
خوب رمان رو دنبال کنید رمان ترسناک تا ببینید چی میشه..
الیس تو خیلی بی احتیاطی
الیس-خواهش می کنم تو یکی دیگه شروع نکن به اندازه کافی نصیحت
دانلود رمان من دیوونه نیستم
شنیدم.یه تیر کوچولو به بازوم خورده.چرا انقد گندش می کنید؟
-چون سلامتید برای ما مهمه دختر جون.اِ دارم بهش میگم حواست باشه وارد
محوطه نشی بعد دختره کلشو انداخته پایین میره وسط محوطه.قرار بود از حاشیه تیر اندازی کنی.
الیس-حالا که همه چی به خوبی و خوشی تموم شده سولی انقد به من گیر نده
-این چه طرز صحبت با مافوقته؟
الیس-سالی اینجا بیمارستانه و تو هم رمان عاشقانه اومدی عیادتم به عنوان یه دوست نه مافوق.مگه نه؟
-از دست تو دختر.کی قراره بیاد پیشت برای کارای ترخیصت؟
الیس-خواهرم میاد.نگران نباش
-باشه الیس جان.پس من رفتم.مواظب خودت باش،شیطنت هم نکن،فهمیدی؟
الیس-چشم گروهبان
-از دست تو خداحافظ.
الیس-بای بای
دختره خل و چل.چقد بهش گفتم خواستی بری جلو بگو یکی پوششت بده.مگه گوش میده؟
حال و حوصله ی پله ها رو نداشتم پس سوار آسانسور شدم
.گوشیم رو در آوردم و شروع کردم به چک کردن میس کالها و تماسها.
-تلق تلق تق تق
-وا چی شد یهو؟
یهو آسانسور با
پیشنهاد میشود
رمان نمیخواستم یک مقتول باشم | میم پناه (مهسا پناهی)
دانلود رمان درخشش ماه در سایه انتقام