خلاصه:
دانلود رمان من تکرار نمی شوم سرنوشت همان جمع و تفریق خاطرات است، همان لحظههایی که دلمان میخواهد کمش کنیم و یا شاید هم ضرب که زیاد شود و ماندگار بماند.این هم یک سرنوشت است. درست از جایی که خاطره فکر میکند در اوج خوشبختیست و حقیقت زندگی به رویش لبخند زده، تلخیها شروع به رشد میکنند و ریشهاش همهی زندگیاش را در هم میتند؛ اما صبر، عشق میرویاند و لبخند.
قسمتی از داستان :
حال و احوال این روزهاش چیزی شبیهِ داغون گفتنش بود. نِی نِی چشمهای پردغدغهش رو به نمایش گذاشته
بود، درحالیکه دل من براش غریبهتر از غریبه شده بود. رمان جدید پردهی حریر سفید رو انداختم و لبخندم روی صورتم نقاشی
شد، شاید لبخندم اخمش رو خنثی میکرد. نذاشتم صدای چرخش کلید توی در، به گوشم برسه و زودتر از اون
دستگیره رو کشیدم.
-سلام آقا، خسته نباشی.
گرهی لای ابروهاش رو محکمتر کرد و گفت:
دانلود رمان من تکرار نمی شوم
سلام.
جواب دادنش همین قدربود، واسه به جا آوردن واجب بودن جواب سلام و شاید برای رفع تکلیف. کفشهاش
جلوی در لنگه به لنگه افتاده بود و این مرتب نبودنش رمان عاشقانه یعنی بیحوصلهست. کفشهاش رو جفت کردم و
گذاشتمشون همون جای همیشگی.
-شامت آمادهست؟
تا چند وقت پیش حال و احوالی میپرسید؛ اما این چند وقته نه.
-تا شما دست و صورتت رو بشوری آمادهست.
-نمیخوام، این قدر دستور نده.
صدای بلندش دلم رو تو سینه لرزوند؛ اما نذاشتم لبخندِ روی لبم بماسه، با خودم گفتم «کدوم دستور؟!»
-باشه الان شام رو میکشم.
نگاهش با قدمهام پیش اومد، حرص خوردنهای بلند و کشدارش رو که تبدیل به نفس شده بودن، حس میکردم و نمیفهمیدم وسط سختی چرا خودش رو شکنجه میکنه؟!
دیس رو پُر از دونهای سفیدی که عطر دم کشیدنشون تو هوا پخش
پیشنهاد میشود
رمان ماهی که در شب تاریک درخشید | مرضیه موسوی
رمان سخت اما شیرین | آیناز نعمت زاده
دانلود رمان درخشش ماه در سایه انتقام
دانلود رمان دوباره در آغوشم بگیر
از مقدمش مشخصه رمان خوبیه
حالا تا بخونم امیدوارم قشنگ باشه
خسته نباشی به نویسنده گلش
سلام از اولش که خوشم اومد دانلودش کردم بخونم
تموم شه نظرم و میگم
ممنونم
معرکه است این رمان
سلام
رمانتون عالی بود تبریک میگم به نویسنده ی خوب این رمان واقعا عالی بود از سر شب که خوندم دلم نمیو مد کنار بزارم با ناباوری ساعت و دیدم که ۶ صبح شده بود گذر زمان رو حس نکردم برعکس زبیشتر رمانها که توسط مرد کتک می خورد و صحنه های ج ن س ی داشت این رمان پاک ترین و بهترین بود احساس کردم همه واقعین و زنده باز هم میگم عالی بود
واقعا زیبا بود حتما بخونیدش
عالی بود
به طور قاطعانه می تونم بگم یکی از بهترین رمان هایی بود که خوندم قلم عالی داشت و میشد نمونه یک زندگی معمولی و روتین رو حس کرد
بهترین رمانی بود که خوندم . واقعا به نویسندش تبریک میگم .
قلم نویسنده خیلی بد بود آدم با خوندنش اذیت میشد .اکثر جمله ها بدون فعل بودن و باعث میشد دوبار جمله رو بخونی تا بفهمی چی گفته .من که نصفه رهاش کردم
واقعا خسته نباشید به نویسنده عزیز و تبریک بابت قلم روان و قوی شون.این رمان رو خیلی دوست داشتم.تصویر گر یک زندگی معمولی به دور از اتفاق های عجیب و غریب بود. مکالمه های عادی و شوخی های معمول ما بین شخصیت ها باعث میشد که مثل زندگی روتین و واقعی با داستان به راحتی ارتباط برقرار کرد و سرشار از حس خوب بود و به هیچ عنوان اضطراب و ترس از وقوع یک پیشامد وحشتناک رو به مخاطب منتقل نمی کرد گرچه که سیر داستان به گونه ای بود که شاید با غمگینی شخصیت اصلی شاید حتی گریه هم میکردی ولی اصلا با حس بدی همراه نبود و مخاطب رو وادار به خوندن ما بقی ماجرا میکرد.فقط کاش آخرش بعداز ازدواج دوباره با سیاوش طولانی تر بود. وگرنه همه چیز عالی بود خدا قوت به نویسنده…
سلام آیا این نویسنده رمان دیگه ای هم نوشتن و اگه نوشتن لطفا معرفی کنید با تشکر.