خلاصه رمان:
دانلود رمان مغز مریض این داستان درباره دختر فوق العاده افسرده و ناراحتیه. از لحاظ روحی وضعیتش افتضاحه اما حال جسمیش خوبه! یکی رو میخواد که بهش محبت کنه. با پسری دوست میشه و بعد از یه مدت اتفاقاتی میافته …
این رمان اختصاصی سایت یک رمان است.
قسمتی از رمان :
رسیدم خونه و در حیاط رو با کلیدام باز کردم. رفتم داخل، یه حوضچه قدیمی کنار باغچه سمت چپ حیاط خونهمون بود که حالا به لطف غرغرای مامان، بابا سرامیک کردش و مدرنترش کرده بود. شیر آب همزمان با ریختن قطرههای بارون توی حوضچهای که حالا پر آب بود چکه میکرد. چکه چکه آب ریخته میشد. بی توجه بهش از کنار گل محمدی گذر کردم و رسیدم به جاکفشی؛ کفشام رو از پام درآوردم و گزاشتمشون داخل جاکفشی.
دانلود رمان مغز مریض
یه سالن بزرگ که سرتاسرش رو مبلهای سلطنتی چیده بود و فرشهای گرون و خوشگلی با رنگهای روشن که فضای خونه رو قشنگتر از قبلش میکرد.
رمان عاشقانه بابا کنار شومینه روی مبل نشسته بود و طبق معمول یه روزنامه تو دستش، در حال خوندن بود که با صدای بستن در توسط من سرش رو بالا گرفت و با اخم نگاهم کرد که زیرلب سلام کردم اما نشنید یا اگر شنید این گوشش در و اون یکی دروازه شد. خودم رو به آشپزخونه رسوندم. ظهر نتونستم به خاطر حرفهای چرند بهروز چیزی بخورم واسه همین کمی احساس ضعف داشتم؛ رفتم سر وقت یخچال و بازش کردم. نگاهی از بالا تا پایین انداختم. با همین نگاه کردنم از خوردن غذا منصرف شدم، دلم رو زد. در یخچال رو بستم و اما …
پیشنهاد می شود
رمان اسمش رو سام گذاشتم (جلد دوم رمان فرزند خاموش) | Fatemeh.M
رمان در پسِ عاشقانههای تلخم | MAEE_A
دانلود رمان می خوام دیوونه باشم
با عرض پوزش ولی رمانتون اصلا جذاب نبود خط به خطش فقط گریه و کتک بود امیدوارم رمان بعدیتون بهتر از این رمانتون باشه
اصلا جالب نبود
سلام ببخشیدرمانتون خیلی بدبودهمش کتک و بیچارگی بعددختره هنوزدوستش داشت??? اخرشم خیلی نامفهموم بیمزه تموم شدواقعامغزمریض اسم خوبی بودبرارمانه همینش فقط خوب بود
سلام
موضوع رمان جدید بود دوست داشتم
اون طوری هم ک دوستان می گن نیست
اگه قرار باشه همه مون منقد باشیم و نقد کنیم واقعا بی انصافبه . نوشتن واقعا کار اسونی نیست و
همه رو راضی کردنم اسون نیست
به نظر من که خیلی خوب بود
جا داره واقعا از تلاش نویسنده تشکر کنم
لازمه گاهی واقعیت های جامعه رو هم ببینیم
خیلی موفق باشی
ایشالا روزی برسه که جهانی رمانات ترجمه و چاپ بشن
سعی و تلاشتو بیشتر کن
تو لیاقتشو داری
با سلام .
شاید بگید قلم نویسنده بد بود یا… اما مهم اون پیامی بود که رمان قرار بود برسونه .شاید قلم ضعیف باشه یا حتی افتضاح ولی حداقل حرفی برای گفتن داره نه مثل بعضی از رمان ها که فقط شدن کپی پیست هایی از روی هم با ظاهری متفاوت …
بهرحال …
بازم مرسی از این نویسنده که حداقل از کلیشه ها دوری کرد .
عزیزم دست به قلم بردن حرمت داره و نیاز به مطالعه درباره ارکان اولیه نویسندگی و چند کتاب در مورد داستان نویسی….مطمئنم شما حتی یک ورق در مورد نویسندگی یا داستان نویسی مطالعه نکردید و حاصل اون رمانی هست که مسلما شما وقت و زحمت زیادی براش گذاشتید اما خواننده با خوندن تنها چند صفحه اول ترجیح میده که ادامه نده و وقتش رو تلف نکنه.امیدوارم اگر قراره ادامه بدین با دقت و استعداد بیشتری ادامه بدین
کاملا با نگار عزیز موافقم