خلاصه رمان:
دانلود رمان مرا به توبه راهی نیست _ شهرزاد دختر زخم خورده از گذشتهای عجیب و پر هیاهو، طی اتفاقاتی تبدیل به دختری میشود که بیریا خدا را دوست دارد. شهرزاد با پرهام خانزادهای رو به رو میشود که اعتقادی به خدا ندارد. اینجاست که دنیا با آنها بازی میکند و بازی روزگار آغاز میشود و اما حکایت پلاک الله طلایی که واسطه عشق آتشین این دو خواهد شد و آن پلاک الله طلایی… و این رمانی است پر از تضادها و مترادفها ، پر از سختیها و مشقتها … پر از رمز و راز … پر از عاشقانههای چشمنواز .
دانلود رمان مرا به توبه راهی نیست
قسمتی از رمان:
بی تفاوت منظره های اطراف را تماشا میکردم . آخرین روزهای اردبیهشت ماه بود .
با چهره ای جدی به راننده تاکسی که آهنگ سنتی گذاشته بود و گاهی اوقات با اون هم خوانی میکرد چشم دوختم . با جدیت ذاتیم گفتم : کی میرسیم ؟
کمی خودش را جمع و جور کرد و دستی به ته ریش سفیدش کشید و جوابم را داد : یک ساعت دیگه .
خسته از این مسافت طولانی و پروازی که داشتم با انگشت شصت و اشاره ام چشمانم را فشردم .
باز هم از شیشه ی ماشین بیرون رو نگاه کردم … سبز ، بیشترین رنگی که دیده میشد . باز هم باید به آن روستای منحوس و در عین حال زیبا بازمیگشتم . آن هم پس از چندین سال که برای تحصیل به پاریس رفته بودم . هرچند که پاریس فقط بهانه بود تا بتوانم با اتفاقاتی که افتاد کنار بیایم .
بالاخره به روستا رسیدیم و راننده قبل از اینکه وارد روستا شود ماشین را نگه داشت و دستپاچه گفت : ببخشید پسرم … از این جلوتر نمیام . بقیه راه رو خودت برو .
پیشنهاد میشود
رمان سالهاست که زنها مردهاند | ساپورا
دانلود رمان خانهی من قلب توست
عالییبی بود، خانم گلستانی رمانتون خیلی خیلی خوب بود. من هر رمانی که میخوندم از همون اول میفهمیدم قراره چه اتفاقی بیفته اما واقعا این رمان چیزی نبود که من حدس میزدم خیلی اخذ قشنگی داشت خیلی هیجان انگیز بود خیلی خیلی خیلی عالی بود…
برای من جذاب نبود و نصفه رهاش کردم😌
امیدوارم رمان های بعدی قلمتون قوی تر بشه
سلام عزیزم خیلی ممنون بابت انرژی که بهم دادی و وقتی که برای خوندنش گذاشتی.حقیقتا نمیخواستم منتشرش کنم چون خیلی اشکال داشت🙁ولی الان دیگه تعریف از خود نباشه خیلی بهتر شدم😂
موفق باشی گل💛
ممنون گل🌹
قطعا که تجربه به بهتر شدن قلم کمک میکنه و کاش به عقب برمیگشتم و در منتشر کردن این اثر عجله نمیکردم