دانلود رمان محبس
خلاصه:
دانلود رمان محبس درباره دختر پلیسیست به نام ترگل..که در تکاپو رفتن به ماموریتی به سمت دبی است.. اما در عملیاتی جدید و غیر منتظره و برخلاف انتظارش شکار عملیات می شود و زندگی اش عوض می شود.. و رئیس بزرگترین باند قاچاق دختر زندگی ترگل را نابود می کند.. او در پی تنفر است اما همه چی برخلاف انتظارش عوض می شود..
پیشنهاد می شود
سخن نویسنده
دوستان این رمان قلم ابتدایی از من هست و اگه دنبال یک رمانی هستید که سرگرمتون کنه و هم احساستون رو مورد بازی قرار بده و عاشق کمی هیجان هستید این رمان رو بخونید..اما اگر دنبال رمانی با قلم عالی هستید این رمان رو نخونید و توصیه می کنم..رمان دومم رو به نام <آوای نگاهت> بخونید…
مرسی که هستین.
قسمتی از رمان :
با عصبانیت در راهرو اداره قدم می زدم و برگه داخل دستم را بیشتر می فشردم..نمی گذاشتم..نمی گذاشتم که باز هم نیلوفر به هدفش برسد.. به پشت اتاق سرهنگ که رسیدم ایستادم..لبه چادرم را گرفتم و مشت کردم..پلک هایم را بستم و نفس عمیقی کشیدم.. دستم را بالا اوردم و تقه ای به درب زدم..ثانیه ای بعد صدای سرهنگ مظفری از داخل اتاق بلند شد که اجازه ورود داد..
دستگیره فلزی را گرفتم و به سمت پایین فشردمش..وارد اتاق شدم..کفش هایم حتی با آن پاشنه های کم هم صدا می داد..
احترام نظامی گذاشتم و با اشاره سرهنگ آزاد شدم..سرهنگ با لبخند گفت:
-چی شده دخترم؟چرا انقدر عصبی هستی؟
پوفی کشیدم و برگه داخل دستم را روی میز جلوی سرهنگ گذاشتم..
-این چیه سرهنگ؟قرار ما این نبود.
متفکر عینکش را به چشم زد و برگه را برداشت و با دقت خواند..
ناگهان خندید..دستی به ته ریش سفیدش زد و گفت:
-بشین دخترم آروم باش.
پیشنهاد می شود
رمان آهوی سرکش | Ghazal62 کاربر انجمن یک رمان
سلام.. من رمان رو خوندم.. ابتدایی بود ولی بازم خوب بود.. فقط چرا احساس میکردم پایان نداشت.. یعنی ترگل برمیگرده خونشون ماجرا تموم میشه؟ همش ۴۰ صفحه بود.. اگر ادامه داره لطفا توی سایت بذارین ممنون
سلام همین قدره