خلاصه رمان:
دانلود رمان مثلث زندگی من در مورد همتا دختری که قدرت ذهن خوانی داره و وارد نوعی گروه پلیس میشه و…..پلیسی عشقی هیجانی….همتا..همتا ..کجایی دختر؟خب قندیل بستی.بیا تو اخه بارونم نگاه کردن داره؟تقریبا داد زدم:باشه مامان جان میام.بعد زیرلب غر زدم:اه
۲دقیقه ادمو راحت نمیزارن.همینطور روی تراس نشسته بودم و بارون
و نگاه میکردم.از بچگی عاشق بارون بودم.هر وقت بارون میومد میرفتم یه گوشه پشت پنجره نگاه میکردم.
اصلا واسه همین بود که این اتاق و اتنخاب کردم رمان پلیسی چون تراس داشت.
کلا دیدن اسمونو تو شب..دیدن بارون..باد
..مهتاب اینا رو دوست داشتم.حتما الان فکر
میکنین خلم ولی خب من اینطوریم دیگه.
برعکس من هستی خواهرم جدیه.یه اقتدار خاصی
تو رفتارشه که ادمو جذب میکنه.شاید واسه
دانلود رمان مثلث زندگی من
همینه که بابک و اینطور عاشق کرده که امشب برای بار ۳ میان خواستگاری.
البته میدونم دوسش داره.اخه من یه حس ششم
قوی دارم ولی میدونم به خاطر من و مامان نمیره.
اخه من و مامان و هستی تنها زندگی میکنیم.بابام وقتی ۶سالم بود مرد.
توی یه تصادف که داشت میرفت شمال تا با دوستش
یه زمین معامله کنن تصادف کرد و مرد.
خیلی مهربون بود.چیزای خیلی رمان طنز کمی ازش یادمه.اما
خیلی دوسش داشتم.
حالا هستی نمیخواست مارو تنها بزاره.فکر میکرد مرد
منو مامانه.اما من از اون لجبازترم.فقط هم من از پسش برمیام
.سوپروایزر یه بیمارستان بود.بابک هم دکتر اونجا واینطوری بود
که عاشق جبروت خواهر ما شده بود.
اما من میتونستم از پس خودم و مامان بربیام.یه حقوقی از
بابا مونده بود.منم که دانشجوی حسابداری بودم.باید دنبال کار میرفتم.
اینطوری احساس سربار بودن ندارم.
پیشنهاد میشود
رمان فراخوانده شده | فاطمه زهرا محمودی
خوبه بد نیس
رمان خوبیه
سلام
زیاد رمان قوی نبود
خیلی تند پیش رفت