معرفی رمان:
دانلود رمان ماهی که در شب تاریک درخشید _ چیزی از پا گذاشتن دختر کوچولوی معصوم به آن خانه نقلی و پرمحبت نگذشته بود که سر و کله انسان دیوصفتی پیدا شد و خورشید را از آسمانشان دزدید. آرزوهای آزیتا غروب کرد و ناامیدی دنیایش را در بر گرفت.
مدتها از آن اتفاق میگذشت. درست در بیست و پنجمین سالگرد مرگ رویاهای دخترانهاش، تصمیم گرفت که با یک هدف بزرگ، وارد عمارت کوروش شود. او میخواست ماهی شود و میان ناامیدیها در تابانترین شکل خود بدرخشد و امید را فریاد بزند.
دانلود رمان ماهی که در شب تاریک درخشید
قسمتی از رمان:
دانلود رمان ماهی که در شب تاریک درخشید _
اما من میخوام یه گرگ بشم سهراب میدونی چرا؟ چون شیرها ادعا میکنن سلطان جنگلن!
ببر رو قوی ترین حیوان دنیا میدونن! اما خندم میگیره وقتی میبینم به دستور یک انسان در سیرک بالا و پایین میپرن! ولی گرگ رام نمی شه برای کسی عوض نمیشه و…همه میدونن بازی کردن با گرگ حکمش مرگه! ذات من هم مثل گرگ میشه؛ اما فقط برای کوروش! بزار یه چیزی برات تعریف کنم: گرگ عاشق شده بود
عاشق طعمهش…نزدیکش شد بوییدش و بوسیدش و با دندونش گلوش رو درید افسوس… .
ذات احساس نمیشناسه…و حالا میخوام نسبت به کوروش بیتفاوت باشم.
رنگم پرید و با ترس عقب رفتم این همون کسیه که خودم کشتم اولین شخص شروع کشت و کشتارم بود. تمام بدنم میلرزید نگاهم به آیینه افتاد که باز کلمه «AGAIN» خونی خودنمایی میکرد امشب حتماً بدبخت میشم. دادی زدم و از اتاق بیرون زدم که به طرز عجیبی اتاقم قفل شد. اینو از صدای قفل تشخیص دادم. بیشتر ترسیدم و شرشر عرق میریختم برق رفت و همهجا تاریک شد.
پیشنهاد میشود
رمان طالع سلطنت خونین | ساحل صالحیزاده
دانلود رمان ستارهای که عاشق ماه شد
دانلود رمان زندگی به شرط آرامش
سلام، من چند صفحه ی اولش رو خوندم و اصلا نتونستم باهاش ارتباط بگیرم.
همه شخصیت های داستان همش دارن کنایه آمیز حرف میزنن، اولش جالبه ولی دیگه هی تکرار میشه آدم روانی میشه!
بعدم موضوعش خیلی گیج کننده اس و دور از واقعیته! کلا اتفاق هایی که می افته خیلی تخیلیه با اینکه فضا دنیای خودمون رو نشون میده.
دیالوگ ها خیلی ضعیف نوشته شده و اصلا روش فکر نشده. یا خیلی فکر شده و اصلا به متن نمی خوره.
نویسنده عزیز امیدوارم موفق باشی و نوشتن رو پیشرفت بدی.
مطمئنم که اگه به نوشتن ادامه بدی قطعا آثار خوبی رو ارائه میدی ؛)
عاللللللی بود
با احترام ب نویسنده عزیز رمانتون خوب نبود و بعضی جاها خیلی غراق شده بود مثلا بچه ۵ساله کلیه شو فروخته تا خرج بیمارستانشو بده کاملا بی منطق بازم خسته نباشید
بله درسته رمانم تخیلی بودش ولی تو ژانر گذاشته نشده
اضافه شد🙏