خلاصه:
دانلود رمان لجبازی اقا بزرگتصمیم بزرگ آقا بزرگ همه را در بهت عظیمی فرو می برد. تلاش ها برای تغییر این تصمیم بی نتیجه می ماندو زندگی مریم و رضا در مسیر جدیدی قدم می گذارد…
اوایل فصل بهار بود و درختان و گلها بال و برگ سبز زیبایی گرفته بودند.
میوهها و خوشهها عطری خاص را در باغ پدید آورده بودند که بوی خوشش مشام هر کسی را مست میکرد.
صبح بود خورشید نورش بر باغ میتابید و زیبایی دو چندانی را به فضای روشن باغ داده بود.
زمین پر از برگهای سبز فصل بهاری بود. گلها شکوفه داده بودند و رویشی خاص را در طمانینه به وجود آوردند.
مردی جادوگر در این باغ سلطنت میکرد و محوطه باغ را متعلق به خود میدانست.
هر کسی هم بی اجازه در این باغ قدم مینهاد مرد با فربه ی خود آنها را نابود میکرد
دانلود رمان لجبازی اقا بزرگ
رمان جدید نام این مرد جادوگر ثولن بود مردی زیبا و فریب کار که توانایی آنچنانی در سِحر و جادو داشت.
او در این سرزمین خدایی میکرد و سرزمین را فقط از آن خودش میدانست.
درختی تنومند در این باغ بود که قدمت آن بیش از هزاران سال بود و نوشتهای رمز آلود
بر آن هک شده بود و هیچ کس جز ثولن قدرت خواندن آن را نداشت. او همیشه
خود را برتر و بهترین میداند و خودش را در جایگاهی عظیم و مقام و منزلت بالایی تصور میکند.
آغازین رمان هیرکان:
رمان هیرکان
در سر زمین سو وِژ
صبح بود. آفتابی سوزان تمام شهر را در بر گرفته بود و تمام روشنایی را به روز داده بود
آسمان از زیبایی نور خورشید میدرخشید. ابرها در آسمان شکل زیبایی را پدید آورده بود.
ثولن در باغ بر کنار درخت تنومند و بزرگی نشسته بود که دور و اطرافش پر
رمان های توصیه شده:
رمان در چهار چوب تعشق و غلیان | زهرا سرابی
رمان تکهای از ماه | سورینا هوشیاری