خلاصه :
دانلود رمان فقط چند قدم دختری بنام بهار درسن ۶سالگی توسط ناپدریش ازخونه طرد میشه ودرمدت دوسال نزد خانواده ایی فقیر زندگی میکنه و وابستگی عجیبی به پسرخانواده پیدا میکنه …..
ولی طولی نمیکشه که سرنوشت مسیر زندگی بهار رو تغییر میده و بهار رو وارد خانواده ایی مرفه میکنه…..
حانواده ایی که بهار در اونجا با حس ها واتفاقات متفاوتی درگیرمیشه…
خانواده ایی که پراز رازهای نگفته و پنهان است….پایان خوش
مقدمه
و وقتی همه چیز کم کم بد میشود
وقتی که میخواهی به او بگویی که چقدر دوستش داری
وقتی که خوشحالی
وقتی که انتظارش را نداری
همه چیز فرو میریزد…….
همه چیز دست به دست هم میدهند
تا تو را دربهترین لحظات زندگی ات از او جدا کنند……
دانلود رمان فقط چند قدم
آری…..جدایی…..
ولی آیا این جدایی همیشگی ست؟؟؟
ابدیست؟؟؟
پس منتظر وچشم به راهم به…..
به نگاه ودیداری دوباره……..
حتی به اندازه ی یک صدم ثانیه……..
قسمتی از داستان
مثل همیشه با بطری که تو دستم بود رمان جدید و اون رو خشبو میکردم باهاش درد ودل میکردم.
دلم براش تنگ شده بود…خیلی…
کاش اون روز با پسره به خاطر من دعوا نمیکرد وتصادف نمیکرد و منو با یه دنیا عذاب وجدان و ترس تنها نمیذاشت . نیمای ۱۲ ساله تنها همدم و پشتیبان من بعد از طرد شدن من توسط ناپدریم و مادرم بود. وقتی که ناپدریم عین یک سگ منو از خونه
رمان های توصیه شده :
دانلود رمان دزد و پلیس بازی عاشقانه
رمان آخرین اَشوزُشت | مبینا قریشی