خلاصه:
دانلود رمان فرمانده من ما نمی دونستیم یه ویروس لعنتی تمومی نداره..اولش کل آمریکاوکم کم کل دنیارو دربرگرفت..شهربه شهرخشکی به خشکی نه تنهاانسانها..بلکه…دریاها..رودخونها.. درختاروهم تبدیل به خشکی می کرد..تبدیل به یه بیابون بی آب وعلف..اون زامبیای لعنتی هم روز به روزبیشترمیشدن…لشکری بی پایان…نهآبی..نه غذای…ونه حتی جای موندنی….زندگی کم کم داشت تموم میشدو دنیاداشت به آخراش می رسید…تعداد زندهاحتی به انگشت شمار شدنی میرسید…
همشون تبدیل شده بودن…تبدیل به یه موجود..یه حیوون وحشی،
..حتی حیونا…پرندها…دیگه هیچی نبودکه آلوده نشده باشه…
فرمانده سارا
دختر ورزشکار و قویای که رمان جدید با اراده با کمک تیمش به جنگ اون ها میره…
خوندن این رمان ترسناک و هیجانی رو از دست ندین..
ازروتردمیل پایین اومدم
عرق ازسرو روم پایین می ریخت ولباسموبهتنم چسبونده بود
نفسی ازسرخستگی کشیدم
ونگاموبه اندام ورزشکاریم انداختم
پوستبرنزم،عضلات برجسته ی شکمم درتداخل باهم
زیبایه خاصی پیداکرده بود
نگاموباردیگه
توتک تک اندامم انداختم
قدبلند
چشمای خماروکشیده،موهای تیره
دانلود رمان فرمانده من
این دخترروبه رو رو یه بت غرورساخته بود
بتی که سخت بود
سنگ بوددانلود رمان زیبای فرمانده من
سالهابود
دیگه مزه ی عشق،مزه ی دوست داشتن ودوست داشته رمان ترسناک شدن طعمش زیردندونام احساس نشده
بطری کناردستموبرمیدارم ویک نفس بالامی کشم
عرقای روپیشونیموباحوله ی دورگردنم پاک می کنم
سالهاکارم همین بود
ورزش،کار
این سارا دانلود رمان فرمانده من
باسارای چندسال پیش کاملاتفاوت داشت
این سارا
حالاباهردادش دانلود رمان زیبای فرمانده من
یه گردانوبه لرزه درمیاورد
حولموگوشه ازحموم آویزون می کنموواردحموم میشم…
شیرآب سردوبازمی کنم
سردیه آب خنکی وحس خوبی رو بهم منتقل می کنه
حس خوبی که باتمام وجودم حسش می کنم ..حتی حیونا…پرندها…دیگه هیچی نبودکه آلوده نشده باشه…
فرمانده سارا
دختر ورزشکار و قویای که با اراده با کمک تیمش به جنگ اون ها میره…
خوندن این رمان ترسناک و هیجانی رو از دست ندین..
پیشنهاد میشود
رمان خنجرت تیز نبود | صباترنجی
رمان خط بُطلان | فاطمه عبدالهی
رمان خیلیییییییییییییییییییییییییییییییی چرتییییییییییییییییییییی بود
دختره خیلی مغرور بود به خودش ادم اصلا دلش نمیاد بخونه
سلام بیاد میزاریم
یه فن فیکشن بسیار آبکی و پر از ایراد از داستان بازی رزیدنت ایول
این رمان بیشتر به ژانر علمی تخیلی توهین کرده تا بخواد یه داستان جدید بهش هدیه کرده باشه. نویسنده حتی املای صحیح کلمات رو هم در نظر نگرفته
من نمیدونم چه اصراریه بعضیا می خوان به هر قیمتی که شده رمان بنویسن؟!
مسخره ترین رمانی بود که تا حالا خونده بودم
آخه یکی نیست بگه فیلمی که همه دیدن رو لازمه به زور رمان کنی؟
عالی بود ولی شبیه فیلم هایی بود که تو این زمینه وجود داشت ولی توصیف نویسنده خیلی خوب و ازش خوشم اومد قامتم خیلی خوب بود
نویسنده جان به تلاشت ادامه بده تا رمان های زیبا تری بنویسی،لطفا از نظرات بچه ها برای یادگیری ایراداتت استفاده کن
بچه ها شمام یه جوری از ادم طلبکارین انگار ارث باباتونو خورده،این یک رمان رایگان بوده و کسی شمارو مجبور به خونذنش نکرده،پس لطفا کمی اداب رعایت کنین