خلاصه رمان :
دانلود رمان عشق واهی توچه دانی که پس هر نگه ساده من چه جنونی،چه نیازی ،چه غمی ست …ساغر دختر ساده ومهربونیه که عاشق ماهان پسرخالشه ….ماهان برای مدتی ناپدید میشه تااینکه شخص جدیدی وارد زندگیش میشه تاحدودی جای ماهان و تو زندگیش میگیره اما با برگشت ناگهانی ماهان میفهمه که
نویسنده : فاطمه کاربر رمان
تعداد صفحات : ۶۳۰
ژانر : #طنز#عاشقانه
با ترسی که تو چهره ام مشخص بود ..
.دهانم و باز کردم سپس شروع کرد به بررسی دندون هام.
.. دکتر که یک مرد حدودا چهل ساله با موهای
پر مشکی وچشم ابرو مشکی بینی… بینی رمان عاشقانه تقریبا بزرگ و یک اخم بزرگی که رو صورتش بود ..
.چند لحظه که گذشت گفت:خانم یکی از دندون هاتون
نیاز بع پر کردن داره اگر مشکلی ندارید الان شروع کنیم…
دانلود رمان عشق واهی
روبه دکترگفتم :نه مشکلی نیست !!!دکتر ادامه داد
دکتر ادامه داد…پس الان بی حسی میزنم یک خورده ی بعد دندونت رو پر میکنم…
امپوله بی حسی رو که نزدیک دهانم کرد
…تمام ماهیچه های بدنم رو منقبض کردم .
. باترس به دکتر نگاه کردم برعکس صورتش
که بااخم نگام میکرد بالحن مهربونی گفت: رمان جدید خانوم بهرامیان ترس نداره که…
دودل نگاهش کردم که لبخندی زد و گفت :نه من قول میدم که درد نداره اعتماد کن بهم..
یه بسم اللهی زیر لب گفتم و دهنم و باز کردم امپول بی حسی رو که نزدیک کرد
ناخدا گاه صندلی و محکم چسبیدم … چند لحظه منتظر شدم که یک درد زیادی رو حس کنم…
ولی دردی نداشت خداروشکر، فقط چند ثانیه سوزن آمپول بی حسی
رو روی لثه دندون یکی مونده به اخرم نگه داشت و آمپول و دور کرد
یه نفس عمیق کشیدم وکم کم داشتم به حالت
پیشنهاد میشود