دانلود رمان عشقم را باور کن
با خنده گفتم:
حالا کارت رو بگو که بدجوری اعصابم قاراشمیشه . –
کی قاراشمیش نبوده؟
هانیییییی! خفت می کنما، زود کارت رو بگو .
باشه، باشه… خواستم بگم امروز با بروبچ قرار داریم بریم بیرون. پایه ای؟
ساعت چند؟
حول و حوش دو و نیم. واس ناهار، همه هم مهمون مهتابیم .
جدی؟ خب پس. حالا که اینجوریه میام.
خسیس !
هههههه !
مرض! دو و نیم بیا سرکوچه تون!
اوکی! بای !
بای !
۳
گوشی رو روی تخت پرت کردم. جلوی آیینه رفتم و نگاهی به سر و وضع ژولیدم انداختم. به قدری خنده دار شده بودم که حد نداشت. شونه رو
برداشتم و مشغول شونه کردن موهای ژولیدم شدم .
یاسمین جان! خانومی! ساعت یازدهه! بیدار شو بیا صبحانه بخور !
جانم گوهربانو! بیدارم. الان میام .
باشه عزیزم .
موهام رو شونه کردم و با کلیپس جمع شون کردم. از اتاق بیرون اومدم و بعد از شستن دست و صورتم پایین رفتم .
به به! بالاخره بیدار شدی !
بعله !
بیا بشین تا برات چایی بریزم .
دست شما درد نکنه .
سرت درد نکنه .
لبخندی زد و همونطور که چایی رو جلوم می ذاشت، گفت :
راستی! یه خبر خوش .
چی؟
بهراد زنگ زد گفت راه افتاده. یکی دوساعت دیگه تهرانه .
یه لقمه برای خودم گرفتم .
واقعاً؟! چقدر خوب، به سلامتی .
پیشنهاد می شود
دانلود رمان معاون (جلد دوم رمان شانزده سال فکر سیاه)
سلام
ممنون بابت رمانهای خوبتون
لطفا لینک دانلود «رمان عشقم را باور کن» رو درست کنید. ممنون
سلام اصلاح شد