دانلود رمان شراکت تحمیلی
خلاصه:
دانلود رمان شراکت تحمیلی اذین دختریه که تو ۱۴سالگی مادرشو از دست میده.واز اون به بعد به پدرش خیلی وابسته میشه.تا اینکه تو ۲۱سالگیش اتفاقاتی براش میوفته که مهرسام پسریه که با مامانش زندگی میکنه.تو داستان ۲۷ سال بیشتر نداره.
پیشنهاد می شود
دانلود رمان گفته بودی دوستم داری بی اندازه (جلد دوم)
این دوتا شخص داستان های مابراثر یه اتفاقاتی باهم مجبور به
یه شراکت میشن.اونم فقط به خاطر مادر وپدرشون.این شراکت یه شراکت تحمیلیه
مقدمه:در زندگی زخمهایی وجود دارد که ناخواسته کامت را
تلخ میکند شاید تو ندانی اما زمانی خواهی فهمید که دیگر
دیر است؛ و زمانی میفهمی اشتباه کرده ای که نه راه پس داری
ونه راه پیش من اشتباه کردم این را وقتی میگویی که فرصت تمام است…
قسمتی از رمان :قرارام با فرناز زیاد شده بود و واقعا با کارایی
قسمتی از رمان :قرارام با فرناز زیاد شده بود و واقعا با کارایی
که واسش کردم بهم وابسته شده بود؛ واسش هر روز کادو میخریدم
هر روز باهم بیرون بودیم؛خلاصه بدجور بهم وابسته شده بودیم،
شاید منم ازش خوشم اومده بود دختر بدی نیست خیلی ساده است،
حتی به خاطر من از ارایشای غلیظش و بد تیپ زدناش گذشته بود
امروزم میخواستیم بریم بام، رفتم دنبالش رسیدم دم خونشون
یه تک بوق زدم که دویید بیرون و اومد سوار شد دانشگاها تموم شده بود
و موقع تفریحات بود، ۱۸دی امتحانامون تموم شد استاد کمالی انداخته بودم.
فرناز: سلام نامرد دو روزه ندیدمت نمیگی دلم واست تنگ بشه؟
من: ببخشید تکرار نخواهد شد!
خندید منم خندیدم؛ کلا چهرهاش بانمک بود.
فرناز: سلام نامرد دو روزه ندیدمت نمیگی دلم واست تنگ بشه؟
من: ببخشید تکرار نخواهد شد!
خندید منم خندیدم؛ کلا چهرهاش بانمک بود.
و موقع تفریحات بود، ۱۸دی امتحانامون تموم شد استاد کمالی انداخته بودم.
فرناز: سلام نامرد دو روزه ندیدمت نمیگی دلم واست تنگ بشه؟
من: ببخشید تکرار نخواهد شد!
خندید منم خندیدم؛ کلا چهرهاش بانمک بود.
صدای ضبط و زیاد کردم:
رویاهاتو جمع کن باید بریم دریا باید یه چند روزی دور شیم از این دنیا
فرناز: سلام نامرد دو روزه ندیدمت نمیگی دلم واست تنگ بشه؟
من: ببخشید تکرار نخواهد شد!
خندید منم خندیدم؛ کلا چهرهاش بانمک بود.
صدای ضبط و زیاد کردم:
رویاهاتو جمع کن باید بریم دریا باید یه چند روزی دور شیم از این دنیا
لینک های دانلود
لینک دانلود پاک شده است