معرفی نامه شاخه همخون:
دانلود رمان شاخه هم خون_عینکهای بدبینی را پایین بیاورید، دنیا پر از زیباییست!
شاخه همخون، داستانیست از انسانهایی که به جای خون در رگهایشان، عشق میتپد.
دختری که تصمیم میگیرد، دقیقتر به اطرافش نگاه کند. او از میان ماهی گلیهای حوض آب، آبی آسمان محبت مییابد. در این بین، ناگهان دل میبازد، حالا باید محبتی که به تازگی آن را کشف کرده را خرج احساس جدیدش کند؛ اما قلب هرکسی صندوقچه طلایی برای خرج احساساتی پاک، نیست. دل گم شده را باید پیدا کند، شاید آنوقت تفاوت میان درست و غلط عیان شود.
دانلود رمان شاخه هم خون
قسمتی از رمان شاخه همخون:
رمان اجتماعی ما یک خانواده متوسطیم که دلمان را به همین دلخوشیهای کوچک خوش کردهایم و سعی میکنیم اصالتمان را حفظ کنیم.
من هنوز هم کلی بهشت کوچک دارم. مثل همین حوض گرد با فرشتههای قرمز و نارنجی؛ ماهی گلیهایی که هر روز وقتی خسته و کوفته از دانشگاه برمیگردم و پاهای له شدهام را در آب خنکش فرو میکنم؛ سخاوتمندانه به استقبالم میآیند و دور پاهایم جمع میشوند؛ هی قلقلکَت میدهند تا مورمورت شود و ته دلت غنج برود و بیدلیل بخندی.
تمثیل دیگرِ این فرشتهها را در دنیا خارج از آب هم دارم؛ رعنا، دخترِ عموعباس، از آنهایی است که یک دانهَاش برای هر زندگی لازم که نه بلکه ضروری است! از همان فرشتههایی که لباس آدم پوشیده و روی زمین زندگی میکند؛ همانهایی که وقتی از زمین و زمان مینالی انگار مخدر در کلامشان ریختهاند؛ همیشهی خدا یک لپ تاپ و به قول عمو عباس: “ماسماسک” در دست دارد و در حال تایپ کردن است.
عاشق نوشتن رمان و داستانهای عاشقانه است و به گفتهی خودش “داستانهای عامه پسند” مینویسد. یکبار از در شوخی پرسیدم “عامه چه میپسندند؟ تو که سلیقه عام به دستت است”. ریز خندید و گفت:
– از نظر من که عاشقانه.
پیشنهاد می شود:
رمان یکه سوار | سمیه رضایی(گندم)
رمان قشنگی بود ولی کاش جزئیاتشم مینوشتن…خیلی کلی بود.
رمان جالبی بود اما مطابق با نظر زهره جان کاش یکمی جزئی تر بود اما درکل عالی بود
عالی بود قلم خوبی دارید با آرزوی موفقیت
مثل یک کتاب چاپی قلم نویسنده پخته بود😍😍😍😍 انگیزه از سرتاسر رمان میچکه