معرفی رمان:
دانلود رمان سرمای قلب تو _ ماجرا از جوانه زدن عشق در قلب دخترک قصه شروع میشه…. عشق به ارباب جوان روستا… این عشق درقلب دخترک شهری ریشه میزنه تا اینکه روزگار این دو رو به نقطهی عطف میرسونه… پسر قصه ارباب بیرحمی نیست…. بلکه تو قلبش مهر نهفته…. فقط به خاط بیماری روحی که داره خودش رو مشغول کار میکنه که این روح شکنجه دیده رو اروم کنه… روحی که با کوچکترین محرکی اون رو به یاد جهنم ۱۹سالگیش میندازه…. پسری که زود بزرگ شد و جوونی نکرد. این قلب فقط به دو معجون نیاز داره.
عشق و شکیبایی. چیزی که تو جود دختر مهربون قصه آمیخته شده… رها از اون دخترای سرکش و لجباز نیست….. شرو شیطون نیست… یه بانوی عاقل تو جلد یه دختر ۱۹سالهاس. یه داستان درام با مشکلاتی که ممکن واسه هر کسی اتفاق بیفته… این وسط جای ادمای شرور و مزاحم خالی نیست… ندا ها و احساسات قلب کوچیک دختر قصمون رو دنبال کنید.
دانلود رمان سرمای قلب تو
قسمتی از رمان:
دستانش برای بافتنی خیلی سریع شده بود. بدون توجه به حرکتاتش سیخ را از حلقههای کاموا عبور میداد. ابرها گاهی از جلوی خورشید میگذشتند و بر دشت سرسبزسایه میانداختند. رها همانطور که به دشت نگاه میکرد. بافتنی هم میکرد. خانهی پدربزرگش از دور نمایان بود. با لذت غرق این دشت زیبایی شده بود که هر چند هفته یکبار آن را میدید. با خودش فکر کرد که…
-بهتره تعطیلات تابستون بیام اینجا… البته اگه بزارن…
با صدای شلیک با ترس بلند شد… قلبش به تپش افتاد… از بالای تپهی سرسبز به پایین نگاه کرد…
-صدای تفنگ بود… وای خدا…
با شیههی اسب به خودش آمد و به لابه لای درختان نگاه میکرد. هر لحظه آمادهی فرار بود.
پیشنهاد میشود
رمان آشوب شعلهها | روناهی بازگیر